اونروز چقد همه کارامو ول کردم ب خاطر بهار نشستم داستانشو خوندم چقد اشک ریختم ب خاطرش
حالا باز اومدم تو سایت میبینم یکی عکس جهیزیه گذاشته دو صفحه رفتم جلو میبینم بچه ها ثابت کردن ک عکس رو از سایت چیدانه برداشته و اسی تو افق محو شد
چی شده ک ب اینجا رسیدیم واقعا اینقد عقده ای
چرا اینقد کمبود دارن عکس خونه ی بقیه رو میزارن
چرا عکس ی بلاگر ترکیه ای رو میزاره و میگه منو شوهرم
واقعا ناراحتم، هیچکسو دیگ تو سایت نمیتونم باور کنم
👌👌
ول کنید این بهار رو تو رو خدا
بعنوان یه داستان بخونید همه ی تاپیکا رو
منم ب همه بی اعتماد شدم
من ک کلا داستانای غمگینو نمیخونم
خب نشین بخون
به جاش رمان بخون طاقچه و فیدیبو
من تو واقعیت هم نمیتونم کامل کسی و باور کنم چه برسه به سایت
من که دیگه هیچیو باور نمیکنم اینجا اگه واقعی هم بود میخونم رد میشم اشک نمیریزم حیف اشکم نیست که بیاد😍😂😂😂😂
من نخوندم داستانو
میشه خلاصه بگید جریانشو🙁🙁
😌
وای من درخواست لغو کاربری هم دادم خبرنشده😐😑
جون کبری خودتو ناراحت نکن
یه حجم عظیم از عقده دار ها سایت رو پر کردن.
فقط بیاین بگین توتاپیکاتون چاخان میکنید چی بهتون میرسه؟
اگه واسه تاپیکا پول میدن بگید ما هم درآمد زایی کنیم
عزیزم ب عنوان داستان بخون این زندگی نامه هارو
