فکر همه اتفاقای گذشته و بی حرمتی شوهرم به مادرم سر فتنه خواهرشوهرم یادم میوفته توی ذهنم میجنگم ولی اصلا بروز نمیدم داره داغونم میکنه این افکار.... از زرنگیشون و بد ذاتیشون و مخفی کاریهاشون و مظلوم نمایشون حالم بهم میخوره....
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
فقط و فقط بزار کنار و بگو اعصاب خودم مهم تره و بهش فک نکن... منم داشتم خودمو میخوردم سر یه چیزایی دیدم اوه اینجوری که من دارم به ذهن خودم ظلم میکنم
هیشکی منو لایک نکنه 😠تصور کن زمستون، زیر پتو، چیپس پفک پاستیل لواشک، دورهم با رفیقای صمیمی نور کم یه انیمیشن باحال مث هتل ترانسیلوانیا، که برا خودش پخش میشه چون شماها دارین با هم حرف میزنین😂چایی با خرما و شکلات، یه عطر خاطره سازم زدین، لباس رااااحتی هم پوشیدین دیگه نمیگم خیلی بهتون خوش میگزره بیا بیرون از فکر😂😂😂
من دقیقا تو اوج همین فکرا یه دفعه گفتم به درکککک خودم مهمم و زندگیم دیگه به هیچی فکر نکردم
هیشکی منو لایک نکنه 😠تصور کن زمستون، زیر پتو، چیپس پفک پاستیل لواشک، دورهم با رفیقای صمیمی نور کم یه انیمیشن باحال مث هتل ترانسیلوانیا، که برا خودش پخش میشه چون شماها دارین با هم حرف میزنین😂چایی با خرما و شکلات، یه عطر خاطره سازم زدین، لباس رااااحتی هم پوشیدین دیگه نمیگم خیلی بهتون خوش میگزره بیا بیرون از فکر😂😂😂