لایک لطفا
این چند روزه انقد تایپیک سر کاری بوده موندم بخونم یا مث قبلیا برم بیرون 🤔🤔
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
داستان از این قرار بود که بابام داشت یه خونه ی دیگه میساخت داخل یک روستای نزدیک به شهرمون که جای خوش اب و هوایی بود و چند تا کارگر افغانی هم در اون ساختمون مشغول به کار بودن بابام بعضی اوقات عصر ها بعد از کارش میرفت و به اونجا سر میزد تا اینکه یک شب رفته بود به اونجا سر بزنه
سلام عزیزدل
ب پدرت مثلا پیام بده میخام بیام محل کارت و ب زنش چیزی نگه
یاتوخونه ایناروبگووقتی زنش نیس
بگووقتی نیستی زنت منومیزنه وگفته اگه بهت بگم روزبعدبیشترمیزنه
یکم هم جلوباباد اغراق کن ،مثلابگواگه حرفموباورنداری یه جای خونه توحال مثلا دوربین بذارجوری ک زنت دوربینونبینه و...
یابگومن امنیت ندارم وقتی بازنت خونه تنهام ومیترسم
خلاصه ک حتماحتمابگی و گرنه این اذیت هابیشترمیشه وبعدتوپشیمون ازنگفتنت
چرا انقدر این داستانا زندگی تو نی نی سایت زیاده
مگه اینجا رمان خونس
منو لایک کن وقتی نوشتی
بخدا قسم حق الناسه من ک نمیگزرم برای گلبهار چقدرررر ناراحت شدم گریه کردم و چن روز وقت گزاشتم سراخر دروغ بود
تا طرف تاپیک میزنه میخوان بخورنش
ما هر چه قدر به بابام زنگ میزدیم بر نمیداشت یادمه چند بار داداشم میخواست زنگ بزنه اون خانم نمیزاشت میگفت اگه زنگ بزنم بعدا میاد دعوام میکنه میگه مگه من بچم و این حرفا.... بعد گفت شما بخوابین اگه دیدم تا صب نیومد با مهدی(داداشم)میریم اونجا اما گذشت و صب شد و بابام نیومد اون زنه داداشمو از خواب بیدار نکرد و خیلی اروم منو بیدار کرد و گفت بیا بریم همرام دنبال بابات و ما رفتین اون خانم اشغال با مینوبوس گفت بریم در صورتی که میتونستیم یک اژانس بگیریم و ما دو ساعت منتظر شدیم تا مینی بوس پر شدما رفتیم وقتی رفتیم در خونه با زنجیر قفل شده بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 روز پیش
1 روز پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
