من تک فرزندم والان دوران عقدم هست. مادرم چندسال مریض بود تااینکه فلج شد. بابامم تا مادرم مریض شد بردش خونه اقاجونم(بابای مامانم)مادرمم که فوت کردبابام خرج کفن ودفنشو نداد تااقاجونم خودش خرج مادرم کرد.
منم شوهرکردم براعقدم بابام گف نه مهمونی نمیگیریمو باید مهمون کنیم و... برا مهمونی پاگشا پدرشوهرم بهم کادو داد3میلیون. برا پاگشاشوهرم بابام یه سکه 200هزاری بهش داد.
شغل شوهرم مکانیکی هست وبه اصرار منو خانوادم اومد شهرما(کاشان)شب اول که اومد گرسنه بود وگفت من گرسنمه بابامم گف پولشو بده اونم یه جوری نگاه من کرد وداد بابامم رفت تخم مرغ گرفت.
اینم بگم قبل اینکه بیاد بابام گف پول قبض تلفن وبرقو میدی.بعد چندروز رفت شهرشون وکارشو انجام داد واومد باز بابام اومده بود طبقه پایین وگفت اگه دخترم شام نخورده بهش بگو بیاد بالابخوره.
شوهرمم میگه زورش اومد یه شام بده چرا فقط گف اگه دخترم شام نخورده چرا نگف اگه شام نخوردید.
حالا هی میشینه ومیگه شماخسیسید
چرا خسیس بازی دراوردید؟ چراو.....؟
شغل بابام کارگر نجاری
خونه دوطبقه طبقه بالا اقاجون(بابای بابام) طبقه پایین هم من وشوهرمو بابام.
یه واحدهم تو یه اپارتمان داره داده اجاره.
بعدم هرچی میرم بهشون میگم نکنید اینکارارو میگن ول کن میگم زشته میگن چه زشتی داره مردم هرچی میخوان بگن بگن تو کارخودتو بکن اما آبروم داره پیش همه میره واصلاعین خیالشون نیست
حالامن اومدم باهاتون دردودل کنم😔
یه چیزی بگید