کیا با خانواده شوهرشون قطع رابطن

نزدیک4ماهه فعلا قهریم خداروشکر

چون هر وقت میرفتم خونه شون ظرفا رو میشستم و خونشون رو مرتب میکردم شد وظیفه جوری که برای 1ساعت نشستن توقع داشتن برم ظرفاشون رو بشورم و مادر شوهرم پیام داد میاین سر میزنین ظرفاتون رو بشور بعد برو

شوهرمم ناراحت شد گفت حالا حالاها نمیریم اونجا بسه هر چی تا حالا خوبی کردی

منم ظرفارو میشورم ،انگار شده جزئی از وظایفم ،ولی شوهر من نمیتونه از خانوادش دل بکنه ،از در میرسم خونشون پنج دقیقه نشسته مادرشوهرم میگه برو سالاد درست کن

منم تابه حال خونشون نرفتم اصلان هم با مادرشوهرم حرف نمیزنم ،واسه مهمونیا هم دعوتشون نمیکنیم ،سلام و علیکم باهم نداریم 

چون من کلا ازدواج نکردم 

اشتباه دیگه من قبلا میومدم میدیدم رخت خوابشون رو زمینه جمع میکردم از روزی که نامزد شدم کار کردم مادرشوهرم دیابتیه میگفتم گناه داره در صورتی که دختر مجردم تو خونه داره باز میگفتم عیبی نداره 

خونمون 1کوچه فاصله ش بود زنگ میزد مهمون از شهرستان داره میاد بیا کمک منم میرفتم همه کارا رو میکردم

ولی خودم رو دیگه اخراش میزدم به اون راه هدفون میذاشتم تو گوشم الکی میگفتم نشنیدم و میرفتم تو اتاق با گوشیم ور میرفتم

خون

راحتی والا😂😃

واللاااا بخدااا حرص و جوش خواهرشوهر و مادرشوهر و قوم مغلوم نمیخورم 

کاش منم میشد قطع رابطه کنم‌ خوش  به حالتون