من یه بار ب مامانم گفتم مهمون داریم من نمیرم ظرف برنج و خورش هم دستم بود مامانم یه دونه زد زیر بشقابه اومد تو صورتم با قرمه سبزی یکی شدم 😂😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣 اینقد گریه کردم خالم پادرمیونی کرد نزاشت برم
ازبس به هر بهونه نمیرفتم مدرسه مامانم اعصاب براش نمونده بود🤣🤣🤣