سلام.خانوما من ی جاری دارم اون فامیله و من غریبه .اوایل من خیلی باهاش خوب بودم چون تو خاندانمون جاری بازی نداشتیم برعکس خاندان شوهرم ک جاری ها با تیر همو میزنن.وقتی دیدم منو جاری میبینه و حسادت و رقابت داره باهاش کات کردم در حد سلام ارتباط داریم.آخرین بار خونه پدرشوهرم دیدمش ی بحثی شد من گفتم آدم باید نظر خانومشو بپرسه در اومد تو جمع گفت من دخالت نمیکنم تو تصمیم همسرم هرچی بگه میگم چشم خیلی بدم اومد اما جواب ندادم جلو خانواده شوهرم میخواست بگه من خیلی بی دخالتم در صورتی ک همه میدونن افریته هست.الان میخوام دیدمش بهش بگم دلم برات میسوزه عین برده ها زندگی میکنی و مرد سالاریه زندگیت.بنظرتون بگم؟تاحالا ازش نخودم جز این یکی خیلی رو عصابمه .البته سعی میکنم نبینمش مثلا شاید عید ببینمش بگم یا نگم؟
جان مادر نمی آیی؟نازنین فرشته مادر خدا در نزدیکی توست؟اگه دیدی یا صدایی از او شنیدی یا آن حوالی بوی خدا را حس کردی بگو مادرم منتظر من است اجازه بگیر و بیا به درونم تا از درونم تا وجودم و قلبم و زندگیم آشیانه بسازم برایت.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
یه معمار کوچولو 👷🏻♀️ک نویسنده هم هست✍🏻😍 و ی گوینده خوش ذوق ک برای مناسبتهای قشنگ شما(مثل تولد عزیزانتون،سالگردازدواج و...)و حتی کتاب قصه صوتی ب اسم نینی هاتون میتونه کمکتون کنه😁💜برای اطلاعات بیشتر بهم درخواست دوستی بدید عزیزای دلم💋🌱