یه روز ی بابا ادم خوار با بچش رفتن ونبال غذا
رسیدن ب یه زن لاغر بچش گفت بابا اینو ببریم بخوریمش
باباعه گفت ن این کمه سرش دعوا میش
ازون گذشتن رسیدن ب ی زن چاق بچه هه گفت بابا اینکه خوبه ببریمش؟
باباعه میگه ن زیادع حیف میاد
ازاونم میگذرن میرسن ب ی زن خوشتیپ و خوشگل بچه میگ بابا این عالیه ببریمش؟
باباعه میگه اینو میبریم خونه ب جان مامانتو میخوریم