سلام دوستان
میخواستم بگم ک تو خانواده همسرم ۴تا برادرن همسر من اخریه. با فاصله های ۲ سال ۲سال.
جاری اولم خیلی دوسش دارم مث دوتا خواهریم
جاری دومم خوب بود ولی نه زیاد چون شوهرش خیلی خیلی ادم بدیه اصلا این برادر شوهرم انگاری تافته جدا بافته از بقیه بچه هاست انقدر ادم بد حیض و چشم چرونه و حتی بی احساس نصبت ب زنش. الان دارن طلاق میگیرن و من و جاری اولیم حقو ب جاریمون میدیم چون واقعا زن بسازی بود چیزی ک ما میدیدیم وفهمیدیم ک برادرشوهرم به خواهر زنش چشم داشته واینا اونم اوایل ازدواجشون و بخشیدتش و بچه دار شدن😱😳...
ما باهم دوستیم و اینا
خیلی ناراحتشیم و ارزوی خوشبختی براش میکنم
من میگم انقدر ک شوهرش بد بوده ۲تا دلیل داره ک ب زندگی نکبتش ادامه میداده جاریم
۱=یا خودش کاری کرده بود ک عذاب وجدان داشته
و دلیل برای خودش میساخته ک اینم مقصره
۲=عشق زیادو احمقققققانه به برادر شوهرم
اول اینکه همسر من کلااااا زمیییین تا اسمون با برادرااش و خانوادش فرق داره و ی ادمیه ک اصلا از خانوادش خیری ندیده و علاقه ای هم بهشون نداره. منم مادرم فوت کرده و خانواده اکی ندارم خدا دروتخته رو باهم مسازه.خلاصه ک ۴ساله ازدواج کردیم و یه رابطه عاشقانه عاااالی داریم با احترام و عشق و محبت .رابطه ای ک جاری هام حسودیشون میشه تو دلشون یا حتی خواهرم یا اطرافیانم.درکل زندگی عالی دارم.
میخوام بگم با اینکه جاریم طلاق گرفته دوست دارم بازم باهاش ارتباط داشته باشم بیاد خونه ام و اینا
ولی از ی طرف میترسم و نگران زندگی خودمم.
میگم نکنه زندگیمو خراب کنه یا یه موقع حس حسودی کنه چ میدونم زندگی عاشقانه ام مختل درست بشه چون همسرم دیگ برادرشوهرش نیست و محرمییتی ک قبلا داشتن دیگ نیست و یه زن مجرده...پیش همسرم چون از بچگی باهم بزرگ شدن و اینا از همسرم بزرگ تره ۲سال جاری اولیمم ۴سال بزرگ تره روسری سرشون نمیکنن و حتی جاری سومیم ک باهم همسنه اونم با بلوز و شلوار و روسری میچرخه...همشونم ب بهانه این که از بچگی باهم بزرگ شدن😶من جلوی شوهرای اونا حجابمو دارم. و افتخار میکنم بش...
میخوام بگم ایا درسته با جاری مطلقه ام ارتباط داشته باشیم؟؟؟؟
