داستم تاپیکای قبلی و که راجع به اخرین کتک خوردن بچه ها بود و میخوندم، هممممه میگفتن یادمون نیست اصلا کی کتک خوردیم، یا فقط تو بچگی چن بار زدنمون و تمام ..... من یه دختر بیست سالم، هنوز که هنوزه دارم کتک میخورم. کتک که میگم منظورم زدنای اروم نیستااااا!!!!! مشتای وحشتناک به پشتم، جوری کهبا اینکه ضربه به پشتم نیخوره قلبم تیر میکشه، با اینکه به مادرم میگم نزن قلبم درد میاد، میگه الهی بمیری راحت شیم ..... 😓 من یه دختر به شدتتتت لاغرم، قدم ۱۷۰ هست ولی ۴۵ کیلوعم با بیست سال سن.... همه میگن چرا غذا نمیخوری انقد لاغری.... نمیدونن در کنار غذا، کتک میخورم، هرچی میخورم تبدیل به زهر و سم میشه، برای همینه انقدر لاغر و ضعیفم. امروز صبح سر اینکه بخاریه اتاقمو روشن کردم تا حد مرگ منو زد. محکم خابوند تو صورتم، پرت شدم رو تختم. گفت جرعت داری بخاری روشن کن، جنازتو از اتاق میبرم بیرون. گفتم سردمه یعنی چی. گفت کور شو لباس بپوش، با اینکه میدونست من مشکل تنفسی دارم و تو اتاق سرد نفسم بالا ننیاد و سرفم میگیره و دمای اتاقم باید ملایم باشه. گفت بمیری مهم نیست، ما پول گاز مفت نداریم بدیم 😓 از اتاقم رفت بیرون، تا رفت من بخاری و روشن کردم ولی شعلش کم بود، دوباره اومد تو اتاق تا حد مرگ منو زد و رفت. گفت جرعت داری روشنش کن ☹ شب خیلی گشنم شده بود، از بس کتک خوردم و گریه کردم بی جون شده بودم، بعد ۲ روز حس گرسنگی بهم دست داد!!!! نمیتونستم دستپختشو بخورم، تصمیم گرفتم برای خودم سیب زمینی سرخ کنم. ۳ تا سیب زمینیه متوسط برداشتم. اومد تا جا داشت مشت زد به پشتم، گفتم قلبم درد میاد نکن، گفت کور شو قلبتو عمل کن که عر نزنی :))) گفت تو این خونه باید اجاره بدی!!!! پول بدی تا بفهمی چه خبره، من مال مفت ندارم بدم بهت، درد و بخوری .... به خدا بابام انقدر طبعش پست نیست، یه معلمه با شخصیته، این زن عیننن گداهاعه، بد دهنه، بد ذاته، همه میگن ذاتش خرابه ( همممممه ). خدا میشناختتش بهش نه کاری داد نه پولی، هنوز کار و پول نداره، داره منو میخوره، سکتم داد.... چه برسه به اینکه یه کاری چیزیم داشت!!!!! امشب از ته دلم ارزوی مرگشو داشتم.... به خدا گفتم اگر عادلی خودت وابشو بده.... یا جون اون و بگیر راحتمون کن، یا جون منو بگیر که زجر نکشم. منتظره کسی خونه نباشه بیاد با من بپیچه. امشب خدا شاهده یه کلمه جواب حرفاشو ندادم، همیشه جواب میدادم و کتک میخوردم. امشب یه کلممممه جواب ندادم، لال و کر شدم، ولی با این حال الکی منو میزد. تمام تنم و روحم درد میکنه. از درد روحم نمیتونم حتی از جام پاشم. یه زنه مداخله گره کثیفففف، که ادعای مسلمون بودن میکنه. یه ادم کصافت که عمدا زندگیه خواهرمم خراب کرد. کمکم کنید "چه خاکی بر سر بریزم؟" به شدتتت مداخله گره، با دخالتاش زندگیه خاهرم و خراب کرد، با دخالتاش باعث شد دامادمون یه ذره هم به خاهرم احترام نزاره. خدا ازش نگذره😓😓😓😓😓