دخترخالم با دوست پسرش دیشب دعوا کردن منوواسطه کردن اشتیشون بدم فکرشوبکنین ازدیشب تاامروزساعت ۳من واسطه کردم ب جفتشون زنگ زدم اشتی کنن این ب کنار ک عشق خودمووسط چت ول کردم ک برم ب اونازنگ بزنم اشتیشون بدم حالا دوست پسره دخترخالم بهش گفته من دوسندارم یوقت با عشق دخترخالت بحرفی ها چیه منه احمق واسطشون میشم حالااسم عشق منومیارن وسط الان باز دخترخالم زنگ زده بیا تماس گروهی سع نفره دیگ زدم سیم آخر گفتم گمشو دلم برا عشقم میسوزع بمن احمق اعتماد کرده وسط چت ولش میکنم میرم بااوناحرف میزنم دیگ نمیکشم ازشون انقد اعصابم خرابه ک باعشقمم بی حوصله چت میکنم..جالب اینجاس کاری ازدخترخالم بخام میگه بزار بعدن با زیدم چت میکنم ولی توقع داره من وسط چتم بااونابحرفم