گمان مبر که همیشه صبور و خونسردم
همیشه سخت و مقاوم شبیه یک مردم
من از تفاهم پائیز و مرگ می آیم
وَ سردمست وَ سردم وَ سَ سَ سَ سردم
گمان مبر که همیشه ، بتم ، نه ابراهیم
قـسم به ذات تبر پیش تو کم آوردم
به برکه برکه ی چشمت قسم شبی آخر
درون آبی این چـشمه غرق می گردم
فقط برای من اینجا صدای تو خوب است
و قرص صورت ماهت مـسکن دردم
قــسـم و اَشهدُ اَن لا اِله اِلا … تو
قـسـم و اَشهدُ … دل را به نام تو کردم
به زیر چهره سردم گدازه ی عشق است
اگر چه باز به ظاهر صبور و خونسردم