2726
عنوان

بیاید لطفا

81 بازدید | 10 پست

بچها چند وقت پیش تولد دوستم بود یعنی میشه گفت دوست نسبتا صمیمی تولدش توی کافی شاپ بود.خلاصه بهم گفت تولدم ساعت  6  شروع میشه  و تو مهمون ویژه ام از این حرفا منم کلی به خودم رسیدم کافی شاپ نزدیک خونمون بود ساعت 6 که خواستم حرکت زنگ زدم بهش گفتم من دارم حرکت میکنم کجایی از این حرفا گفت منم تو راهم دارم میام منم راه افتادم 6 اونجا رسیدم دیدم خودش نیست خواهرش بود و یکی از فامیلاشون با بچش خواهرش سرد برخورد کرد شروع کرد با فامیلشون حرف زدن کافی شاپش چون طبقه بالا بود تو هوای باز بود انگار ک کل شهر زیر پاته ولی یه جای بدی  میزشو انتخاب کرده بود  شانس من افتاب کلااااا میخورد تو صورت من  سردرد گرفته بودم دیدم نمیاد ساعت 6:30 زنگ زدم کجایی شروع کرده با دوستش خندیدن و جواب دادن دارم میام تو راهم تو این فاصله هم هیچکس نیومد یه بطری اب خواهرش اورد با چند تا لیوان روم نشد اب بخورم هستید  بقیه اشد بگم؟

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

فک کنید تا ساعت 7 دقیقا یک ساعت کامل تنها نشسته بودم هیچکس از مهموناش هم نیومده بود کلا 6 نفر از دوستا بودیم که با اونا هم رابطه ای نداشتم ساعت 7/15 تازه یکم از بچها اومدن خودشم اومد  بعد یهو گفت ببخشید دیر شد خانوم رفته بود عکاسی بهش گفتم ک وقتی زنگ زدم کجا بودی گفت داشتم عکس میگرفتم خیلی ناراحت شدم یعنی داشتی عکس میگیرفتی خب حداقل به من میگفتی ک دیر تر میای من نیومدم خلاصه کادو هارو دادیم ساعت شد 8 الکی نشسته بودیم منم دیر م شده بود چون با یکی از بچها قرار داشنم گفتم من دیگه باید برم هیچی نخورده بودم حتی یک لیوان آب  هنوز کیک نیاورده بودن خانوم دیر کرده بود دوساعت هم داشت با یکی حرف میزد که پاشو بیا تولدم از این حرفا بلند شدم گفت ک چقد زود میری هیچی نبودی پیشم گفت اگه میخواستی زودتر میومدی گفت کیک هم نخوردی گفتم عیبی نداره  خلاصه اون روز قشنگ باهاش رفتار کردم و اومدم خونه ولی از اون روز به بعد باهم انگار قهریم مقصر منم ؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز