بچه ها من 6 ساله ازدواج کردم. شوهرم ب شدت شکاکه. توی خانوادشون ارثیه. الان ی دختر4 ساله دارم. دارم زجر میکشم. مث زنای هفتاد ساله زندگی میکنم. حق ندارم با کسی دوست باشم یا تنها برم بیرون. پنجره خونه رو جرات ندارم باز کنم. بهم میگفت این بچه از من نیست و... اما هیچوقت ب خانوادم نگفتم....
خانوادت چیکار میتونن بکنن؟خودت رامش کن
آخی ببرش مشاوره
😐😐😐با خشتکش پرچم درست کن بابا
اینو چرا زنده گذاشتی😑
بگو بیا بریم تست دی ان ای بدیم
بگو خودتو خلاص کن چرا باید زجر بکشید اخه
اشتباه کردی باید خیلی زودتر از اینا میگفتی ... حتما بگو خانواده دیگه تکرار نمیشه ها الان نگی مثل اینه که اصلا از نظر روحی برات وجود ندارن . مطمئن باش ازت حمایت میکنن
مامانم آدمیه که زیاد غصه میخوره وفکری هست. نگفتم که ناراحت نشه. متنفرم که دیگران با ترحم نگام کنن و واسم دل بسوزونن.دوست نداشتم طلاق بگیرم وبا شکست برگردم خونه پدرم
بگو ...نزار ریشه اش محکم شه تو خونت...یبار حلش کن...زن توی زندگی مشترک ب آزادی نیاز داره...
اوه چقدر بد ازهمه چی بدتره،حتی از ادم خسیس و دست بزن دارو خائن و....بدتره،داره طرفشو ناجور عذاب میده
ایشون بیمار هستن باید بستری بشن و دارو مصرف کنن تا افکار وسواس گونشون کنترل بشه
به خانواده هم بگی مشکلش حل نمیشه باید تحت درمان باشن اینجور افراد .
بگو ولی خب چیکار. کنن بنده های خدا
تصمیم جدی واسه زندگیت بگیر. ببرش مشاور. گفت درست نمیشه طلاق بگیر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 روز پیش
1 روز پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
