ما مستاجریم 4 ساله با کلی خواهش و تمنا بابامو راضی کردم یه خونه فسقلی 60 متری شریکی بخریم به نام خودم و خودش شرط اونم از اول همین بود به خاطر دعواهای زیاد ما گفت من با داماد شریک نمیشم. که بده ما بریم توش بشینیم چند سال و اجاره هم نگیره.
امروز که از بنگاه اومدیم کلی ازش تشکر کردم.
بابا مامان شوهرمم یه یه ریالی کمکمون نکردن منم این سه دنگ رو همه طلاهامو فروختم و ماشینمو که نصفشو خودم پول داده بودم فروختم و الانم یخچال ساید و وسایل برقیمو گذاشتم واسه فروش که بعد با پولش یه ماشین ارزون بخرم
تا حالا خودم چیرامو نقد دارم میکنم بعد شوهرم امروز باد و بغ بود تو بنگاه معلوم بود مامان خیر ندیدش پرش کرده بود.
بهم گفت خونه که سه دنگش به نام تو شد ماشینم بعد به نام تو بشه یه احترام به من نداشتید.
من گفتم این عوض تشکرته که بابام از مستاجری نجاتت داد.
گفت به من چه به نام خودش خریده و دخترش.
وای دارم آتیش میگیرم. گفتم خب من زنتم گفت بهت اعتماد ندارم ماشینو بعد شریکی بردار گفتم من دارم یخچالمو میفروشم تو که پول نمیاری وسط. خداوکیلی مردم از خودشون خونه میخرن به نام زنشون میکنن این چقدر زورش میاد و ناسپاسه
الان بابام ما رو از استرس سر سال نجات داده. همیشه هم بهم میگه جدا شو این پول نداره اخلاقم نداره اه خاک بر سر من.