ما اقدام بودیمو کسی نمیدونست،جاریم باردار شد بعد از اون مادرشوهرم و جاریم هر فنی بلد بودن زدن تا منو دق بدن،مثلا توی دورهمی هامون مادرشوهرم اصلا سمت من نگا نمیکرد یا مثلا جاریم میخواس پاشه سمت من اشاره میکرد و ب جاریم میگفت هرچی میخوای بگو اون بیاره!!جاریمم میرفت میومد با پوزخند میگفت نمیخوای بچه بیاری؟البته بچه ش نموند،جالبه وقتی سقط کرد نمیتونست تو چشمای من نگا کنه،خجالت میکشید😏