من لاپاراسکوپی کیست تخمدان داشتم دردش خیلی زیاده 😢
بعد دوسال انتظار خدا یه فرشته کوچولو گذاشت تو دلم خیلی خوشحال بودم بعد هر نمازم خدارو شکر کردم ۹ ماه تو وجودم رشد کرد و بزرگ شد وقتی دنیا اومد گفتم من خوشبخت ترین زن دنیام شوهرم دیوانه وار دوسم داشت ثمره عشقمونم دنیا اومده بود ولی نمیدونستم اینقدر عمر خوشبختیم کوتاهه یه هفته به پایان ۴ ماهگی پسرم فهمیدم فرشته کوچولوم سرطان خون داره اول ۶ ماهگی اسمونی شد اگه امضامو خوندی برای ارامش دلم دعا کن اگه مادری الهی هیچوقت داغ بچتو نبینی اگرم دوس داری مادر بشی ان شاءالله خدا دامنتو با اولاد صالح و سالم سبز کن برا منم دعا کن خدا بهم اولاد سالم و صالح بده اگه صلاح میدونه ممنون 😔
من لاپاراسکوپی کیست تخمدان داشتم ،حینعمل کهبیهوش بودم زودم شد،بعد عمل هیچچچچچ دردی نداشتم دو هفته هم به گفته دکتر کار سنگین نکردم ،سه ماه بعدشم گل پسرمو باردارشدم
من خودمو تغییر میدم بخاطر شادی خودم و خوشبختی خانوادم،من میتونم،همسر عزیزم دوستت دارم 😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍تیکر رسیدن به هدفمه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
انقد اذیت شدم الان دکتر دوباره بخاطر کیستم نوشته بود بخاطر همین لاپرا نرفتم دنبال ای وی اف
من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن تا خدا اگه مصلحت میدونه یه کوچولوی سالم بزاره تو دلم🤗👨👩👧💔❤