2733
2734
عنوان

نخندید شوهرم داره حسودی می کنه😂😐

3378 بازدید | 35 پست

دیشب داشتم توی نی نی سایت چت می کردم گوشیم رو گرفت کفت بخواب جورم کردی با اون نور گوشیت منم خوابیدم بعد امروز صبح یه سر رفت سر کار اومد من رفتم حموم دخترم خواب بود پسرم روی تخت خودمون آوردمش که میرم حموم گریه کرد بفهمم این اومدش من نفهمیدم بعد اومدم بیرون دیدمش سلام کردم و خوش و بش کردم دیدم پسرم بغلشه همینجوری قربون صدقه پسرم رفتم از اون موقع میگه از وقتی بچه دار شدیم به من آهنیت نمی دی😐والا خندم کرفته دارم جلوی خودمو می گیرم نیم ساعته باهام قهره😂میگه خیلی اهمیت میدی به بچه هات برو با همونجا زندگی کن لوس نیستا نیم دونم چرا اینجوری شده میکه بچه خپتبه صدا نمی کنی بالا سر من که شوهرمه گوشیتو روشن می کنی😐😂خندم عصبیه ها من با این جی کار کنم یه ساعته دارم ناز می کشم😐😐😐

برو گازش بگیر😬😂

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

این جور مسائل برای خودتون خنده دار و جذاب هس نه بقیه 

الان چه کاری مثلا از دست ما برمیاد 

گروه آبی مانکن های زیبا .‌‌    وزن فعلی ۷۱ 😬😬😬 وزن هدف اول ۶۸☺️☺️.    هدف نهایی ۶۳😍😍😍😍😍
2731
حالا ما چیکارکنیم!؟دیگه احساسات شوهرتم مسخره کردن داره.مشخصه قند تو دلت اب شده

من خوشم نمیاد قهر کنم برای همینم قند توی دلم آب نشده😐بدم میاد که باهام قهره اومدم بپرسم چی کارش کنم بحثمون جدی تر نشه به دعوا بکشه

2738

اخي خوش به حالتون من مجردم. يكيو ندارم قهر كنه نازشو بكشم 

وقتي همه زندگيت ميشه يه دختر .......٥سال عمرمو گذاشتم پاش .من ميدونم با يكي ديگه س.ميدونم اون منو لو داده .ميدونم اون لو داده. ميدونم منو ديگه نميخواد ،ولي من الان دلم پر  ميكشه واسه اينكه يه بار ديگه ببينمش.ديالوگ متري شيش و نيم insta:Yasivoroojak 
اخي خوش به حالتون من مجردم. يكيو ندارم قهر كنه نازشو بكشم 

بابا من ناز کشیدن دوست ندارم الان این با من قهره من موندم چی کارش کنم دیشب فک کنم سر نور گوشی اعصابش بهم ریخته دعا کن یکی ناز برات بکشه نه تو ناز بکشی

اخه الان من مقصرم از نظرش

منظورم این بود برو باهاش شوخی کن 

الان نه بعداز ناهار🙊

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز