سلام،دیشب تا خوده صبح خواب های آشفته دیدم، از اونا که پا میشی ی لحظه گیجی فکر میکنی تو واقعیت اتفاق افتاده....
نمیدونم چی شد که ناخودآگاه و غیر ارادی رفتن تو واتس اپ تو کاربریش... همینطوری تو دلم داشتم گپ میزدم باهاش دیدم یهو آن شد....
کاش این اجازرو داشتم بهش پیام بدم و یکم خودمو و حرفایی که این چند وقته تو دلم موندرو بگم و خودمو سبک کنم😔
پاشم برم اماده شم برم اداره، فعلا تنها جایی که ارامش دارم اونجاست....
با اینکه نمیبینمش ولی همین که میدونم زیر یک سقف با همیم کافیه برام😔😔😔
الهی ارامش بگیری🙏❤️
التماس دعا🙏
تمام نیروی نداشتمو جمع کردم، دستامو گذاشتم رو پاهام و گفتم الهی به امید تو ، خدایا امروز نا امیدم نکن و پاشدم، ببینم چی مقدر شره امروز واسم
بچه ها دعام کنین
ایشالله خیره سپیده جان امیدوارم یه روز فوق العاده رو داشته باشی
سپیده جان چه خبر ؟
[QUOTE=157450012]هیچی امروز همکارم نبود مرخصی بود، فقط سرباز امریه بود اونم فقط دو دفعه ز زد، یبار صبح بابت کلاس ...[/QUOTE
خداییش تو اینجور محیطا خیلیم سخته بخواد ببینتت زود تابلو میشه همین الان n بار برا این ابلاغه الکی زنگ زده ایشالله زود آخر ماه بشه حجم کارا بره بالا بهانه داشته باشه برای دیدنت
