سلام بچه ها خوبین این تاپیک زدم واقعا خیلی داغونم فک نکنین دروغ میگم یا فیکه
بچه ها من محل زندگی خودم با پدر مادرم فاصلع داره غریب شوهر کردم من دوماهه عروسی کردم شوهرم از وقتی عروسی کردیم خیلی اخلاقش بد شده😭من دوروزه اومدم خونه پدرم اینا اینجا کار داشتم قرار شد ی روزه برگردم بعد دیشب ب شوهرم میگم بیا دنبالم کارم تموم شد میگه چته میخای ی روزه بیای بعدم شروع کرد بحث کردم منم اینقد گریه کردم دیشب تا صب ک چشمام ورم کرده 😭بعدم گف نمیخاد بیای خونه منم گفتم نمیام بهتر حالم خیلی داغونه اینکه دوسم نداره داره عذابم میده