زندگی با مادرشوهر یا بدون او؟؟؟

عزیزم‌ غرغرهای شوهرت رو بذار رو یه کفه ترازو، زندگی پیش مادرشوهر و دادن اختیار همه چی به اونا و داستانهای های بعدش رو هم بذار رو یه کفه دیگه. بنظرت کدوم ارزش تحمل کردن داره؟

هروقت شوهرت حرفی زد سکوت کن و جواب نده که هی فرصت پیدا کنه بیشتر کنایه بزنه. خودتو بزن به اون راه تا خسته شه. 

سخته😑

من نذاشتم بچم وابستشون بشه.اجازه نمیدم تنها بره.باخودم میبرم و میارم.اونم روزی نیم ساعت.

انشالله شوهرتم میفهمه که بهترین کارو کرده که به حرف شما گوش کرده.شوهر من از اینجا متنفره.به زور داره تحمل میکنه.همش خودشو سرزنش میکنه که چرا به حرف مادرش پولشو خرج ساخت اینجا کرده.

از دست مادرا😑 انشالله بهتر هم میشه.صبور باش.

آفرین گل گفتی👏👏👏👏من خانه خودمه و زمستونا مادر همسرم میاد خونه ما زندگی میکنه در حالیکه بچه های دیگرش هم هستن ولی نمیره اونجا. به خدا اون مدت که اینجاست دلم خونه از دستش دخالت میکنه شوهرم کلا رفتاراش بد میشه . بچه ام را مبخواد مثل قدیما بار بیاره و هزارتا ادا اطوارم داره . حلالش نمیکنم هیچچچچ وقت 

افرين به تو

من نزديكشونم دارم عذاب ميكشم هرديقه

بهش بگو اگه دوس داری محله بالاتر زندگی کنی و شخصیتت به محله پایین نمیخوری سعی کن خونه اونجا خودت بخری و بریم زندگی کنیم 

بگو من باتو ازدواج کردم بامادرت ازدواج نکردم که اونم باهامون تو خونه باشه همش 

دعامیکنم.شماهم دعام کن.منم دعا میکنم زبونشون کوتاه بشه و دست از سرت بردارن.

بهترین کارو کردی عزیزم ی اتاق سه در چهار داشته باش اما خانم خونه خودت باش...ب همسرت هم بگو زرنگ باشه پول جمع کنه همون محله خونه بخره والا منتشو چرا سر شما میزاره

من تویک طبقه ازساختمان باخانواده شوهرهستیم وبه اسم خودمونه وخودمون ساختیم،اماهمش میگم کاش دوربودم ویه جای کوچکتر تااینجا،البته من بچه ام بدون اجازه نمیره پیششون وازاول روندادم برای تربیت بچه ام دست اوناباشه

دوریو دوستی😐البته خودم میخوام برم کوچه پشتیشون خدایا خودت رحموکن من اعصاب ندارم😂😂

خوب کردی من یک ثانیه ام نمیتونم تحملشون کنم با اینکه خیلی هم بد نیستن اما دوس دارم اگه احترامی هم هس بمونه سرجاش تا اخر،پایین باشی ولی جدا