امشب طرفا ساعت 2 یهو عشقم بهم پیام داد ک یه کفشی میخوام بخرم قرار شده صبح بریم جایی گفتم خوابی الان نظرتو بپرسم خلاصه منم گفتم گرونه ولی هر جور دوسداری از این حرفا ولی ذوق کردم ک انقد براش مهمم بهم گفت هر چی تو بگی بگی نخر نمیخورم بعدش الکی گفتم عکستو بده صورتش پر تر شده بود بهش گفتم گفت خودت گفتی یه ذره چاق تر شو پودر اینا خوردم یعنی تو دلم قند آب شد ک انقد ب حرفم اهمیت میده آخر کار گفتم کاش منم مث تو تا چیزی مصرف میکردم چاق میشدم ولی نمیشم انگار راهی نیس جز پروتز عمل اینا گفت عوارض داره گفتم میدونم ولی آخه اینطورم لاغر خوب نیس با خنده گفتم دیگه میخوام مورد قبولت باشم گفت رو چشمام جا داری قبول بودی و هستی با قلبم مسخرم نکنید ولی من ذوق مرگ شدم شما بودین چ احساسی داشتین بنظرتون