بخدامن تواین چندسال کلی اذیت شدم سال اول که پیش خانوادش زندگی کردم خودت دیگه میدومیه چیه باهم تویه خونخ زندگی کردن ازسال دوم به بعدم که تویه ساختمون بودیم وهستیم کلی قناعت وتحمل که بتونیم زمینمونوبسازیم هنوزم نساختیمش ازاونورم اخلاق همسرم که خسیسه وبددله تازه یکم بهترشده فک کن تازه داره راه میوفته من همه چیموبزارم برایکی دیگه؟یه شوهرکه اخلاق ورفتارش تازه درست شده وشده یه ادم خیلیی خوب یه زندگی توبهترین جای شهربشه برای یکی دیگه تامن باشماین زندگی مسخره وبدیاش همینکه من برم تمومش بمونه برای یکی یگه این خیلیییی برام عذاب اوره تازه دخخرمم ندونم چیکارش بکنن این ازهمه بدترررررره
خودت اینارومیدونی خوب میدونم ولی بدبختیش اینه به کسی میگم بهم میخنده نمیدونن چقدبااین افکاراذیت میشم. ولی......
حالابدترازهمه اینکه مریضم اصلاخودمم نمیدونم چمه همش حس میکنم خدایی نکرده سرطانی چیزی دارم که اینقداذیتم😔