2737
2734



سلام من از سال ۹۷ ک عروسی کردم دارم بالاسر مادرشوهرم زندگی میکنم با اینکه درو قفل میکنم از همون اول اصلا اجازه نداره بدون در زدن بیاد تو بی هواااا ،کلا یه بار تا اتاق اومد بالاسرمون ما هم خواب بودیم من رفتم پایین بهش حرف زدم .حالا بگذریمممم مشکل اصلی من اینه ک خیلی خیلی مادرشوهرم روک حرفشو میزنه و جوش ک میکنه دیگ یهو خودشو تخلیه میکنه مثل من نیست ک خود دار و تودار باشه بریزه توی دلش .مشکلات زیادی بینمون پیش اومده ولی هر بار قهر کردم پایین نرفتم ،،، بعد شوهرم خیلی اشپزی دوس داره از اینایی ک خودش بعضی اوقات غذا درست میکنه نه خورش و این حرفا غذاهای خاص ،چ غذای خودمون چ غذای بیرون بگیریم اگر ببینیم خووبه براشون حتما میگیریم میبریم منظورم کباب ،کله پاچه ،جوجه کباب ... خودشم ک پیتزا درست میکنه،،،خب برم سر اصل مطلب جمعه هفته گذشته شوهرم پیتزا درست بالا با عزت و احترام بردیم پایین و با مادرشوهرم خوردیم ..بعد ک سفره رو جمع کردم تا حتی یه سینی دوتا ظرفارو هم خودم شستم همه کاراش با من و همسرم بوود.بعد رفتم نشستم ،،اتفاقی ک تند تند شسته بودم یه کاسه از قبل ک مال خودشون بود رو نشستم یادم رفت ...بعد مادرشوهرم بلند بلند با داد یهو گفت دستت ک نمیشکست این کاسه رو هم میشستی یهو چلاق نمیشد ،انقدر ناراحت شدم بعد شوهرمم بغلم بود چون سرش بند گوشی بود نشنید .اصلا شوک موندم ب مادرشوهرم گفتم چی ؟؟؟؟؟؟!!!!!اون دوباره پرو پرررو بهم گفت ...بعد من ب شوهرم گفتم بلند شو بریم بالا البته یواش گفتمااا گفتم غذا بپزیم بیاریم پایین تازه دادم بکنند سرمون ک چرا ظرفا قبلمونا نشستی اونم یه کاسه استیل و قاشق .....بعد رفتیم بالا و دوساعت بعد مادرشوهرم با بشقاب ترخنه اومد بالا ک یه جوری بیاد و حرفاشو بزنه چون من ترخنه دوس دارم ،گفت خودم یه قاشقشو نخوردم اول اوردم برا تو انقد ک ب فکرتم ،این حرفش ک تموم شد کلی حرف بارم کرد انقد عصبانی شدم ک میخواستم اشو بکوبم تو صورتش ولی هی صورتمو گرفتم اونور ....برگشت گفت تو این کاسه ک سگ غذا نخورده بود ک نشستیش اینقدررر ناراحت شدم ک ظرفه رو نشستی بابات توش غذا خورده بود ...تازه میخواستم بگم سینکمو هم بشوری دیدم کاسه رو نشستی دیگ بهت نگفتم ... منم برگشتم گفتم عوض اینکه من ناراحت باشم شما ناراحتی !!!!بعددیگ بحثو برد یه جای دیگ ک اصلا ربطی ب کاسه نداشت ،،،اره من ۵۴ سالمه میدونم ک دختر الان حیلی دانا هستند خونه مادرشوهر کار نمیکنند ک وظیفشون نشه همیشه مادرشوهره ازشون کار بکشه ...منم گفتم اره همین الانش ک همیشه پایین هستیم ظرفا رو میشوریم امروز یکیشو یادم رفت این آشوبا ب پا کردی وای ب حال اینکه بیام گردگیری کنم براتون ... بعد منم گفتم لطفف مکرر میشه حق مسلم...اکثرا هم نگاهش نمیکردم من اروم میگفتم اون همه رو با تن صدای بلند و داد .......بعد گفت اره دخترا الان خیلی لندهووور و پاچه پاره شدند دیگ حالیشونه من بودم ک حالیم نبود پدرشوهرم باهام زندگی میکرد این همه گوسفند و گاو و قالی و ... اینا عقده شده برامون...منم گفتم شما کاری ک توش پول باشه رو دوس داری انجام بدی گرد گیری و جارو ک توش کمردرد رو از من توقع داری ... هیچی دیگ شوهرمم بود همش میگفت مامان بسه مامان بس کن اروم و مهربون البته ...لی مامانش همش سر من اربده کشید ... حالا من مامانشو بخشیدم ب خطر شوهرم و امروز رفتم پایینرم و گیرا سلامم کردم و حتی سر سفرشونم نشستم با اینکه غذاشون برای قبل بود و غذا نپخته بود و کم بود من یه ذره خوردم ک سرسفرشون باشم ..البته شوهرم بالا خواب بود و من بدون شوهرم غذا از گلوم پایین نیرفت خواهرشوهرمم بود گفت چرا کم میخوری گفتم بدون شوهرم غذا از گلوم پایین نمیره ...بعد یهو مادرشوهرم گفت .اره منم شوهرم برا غذا بپزه بزاره جلوم میشینم میخورم منم یهو بغضی شدم به خاطر اینکه ب خاطر جریان قبلی بخشیدمش انگار روش باز شده باشه ها .دخترشم از جریانات خبر نداشت یهو موند گفتم مامانت انگار دوس داره همش حرف بارم کنه اون از پریشبش اینم از امشب پریشب ک برگشت بهم گفت پاچه پاره و لندهور الانم یجوری برخورد میکنه ک من میخورم و میخوابم شوهرم غذا میپزه،خوبه که هر چی میپزه پایینم میاریم... ...هیچی دیگ منم همه رو ب خواهرشوهرم گفتم ولی پدرشوهرم یهو سریع اومد و رفت اون لحظه هیچی نگفتم نمیدونم خوب کاری کردم یا نه ... بعدش مامانش دوباره گفتم اره پریشب بهش گفتم پاچه پاره و لندهوور پررو پروو.منم گفتم که من ۲۴ سالمه کوچیکتره شمام ولی رفتار پریشبتونو بخشیدم قهر نکردم اومدم پایین شما رو مثل مادر خودم دونستم ولی انگار شما دوس داری اذیت کنی حالا با همه این جریانات میدونم طولانی شد با جزییات کامل گفتم ک درست بهم جواب بدید کجا رو چی باید جواب میدادم کجا رو بدکاری کردم ،راه درستو بهم نشون بدید با این رفتارش از این به بعد چجوری باشم توروخدا کمکم کنید احساس میکنم دارم دیونه میشم 😭😭😭😭😭😭😭😭

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خدایی چی فکر کردی نشستی این همه تایپ کردی😂😂😂😂۴ خط اول بقیش م...............ل......ن ......یی........

هر آدمی [انسان] نیست.......                                                 دین من [انسانیت] من است..........
2731
یه شیر پاک خورده که از اینستا سر درمیاره تو تاپیک اخرم کمکم کنه لطفا دعاش میکنم

کارتم واقعا اشتباه تو هر تاپیکی پست میزاری

هر آدمی [انسان] نیست.......                                                 دین من [انسانیت] من است..........
2738
خدایی چی فکر کردی نشستی این همه تایپ کردی😂😂😂😂۴ خط اول بقیش م...............ل......ن ......یی.... ...

اگر شما هم داشتی از دست مادرشوهرت روانی میشدی و خواهری نداشتی ک درد و دل کنی حتما اینجا این همه مثل من مینوشتید من ازتون کمک میخوام 

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز