زنگ خونه مردم میزدم فرار میکردم
من داداشم بزرگ بودا بعضی وقتا شبا ک خودشو خیس میکرد سر صبح ک ما خاب بودیم میری تو حیاط با سرعت میدوید ک خشک بشه
من بچه بودم ب مامانم میگفتم مامان پول داری بهم بدی؟میگفت نه
میرفتم پولاشو میدزدیدم😂😂😂
همیشه هم جای پولاشو پیدا میکردم😐👌😂😂😂
بچه بودم به جوجه نون میدادم... تو زیر زمین همیشه مینشستم😐😐😂
خخخخ حالا من بگم شوهرم خیلی باهوشه اتفاقات زمان بچگیش واضح یادشه میگه وقتی گریه میکردم دخترای فامیل بهم شیر میدادن نامررررررررد با این حرفش کلی کتکش زدم
بچه بودم اشپزخونه رو اتیش زدم
دوس داشتم دستم بشکنه گچ بگیرم بندازم گردنم بعد همه بیان عیادتم واسه همین یه روز ک مامانم خونه نبود تلوزیونمون از این 14 اینچا بود بلند کردم شصتمو گذاشتم زیرش ولش کردم روش ...بعدم یه روروسری بستم گردنم انداتخم توش ...مامانم که اومد یه کتک سیر خوردم...ازدستم بیشتر درد داشت
من خیلی شیطون بودم بچه بودم طی ی عملیات سری با دوستم خونه رفتیم پنجره یکیو شکستیم رفتیم تو خونشون دست برد زدیم
کفشای مهمونا رو مینداختم دور ک دیگه خونمون نیان
قاشقارو مهمون داشتیم دهنی میکردم
چند بار 4،5 ساله بودم خودکشی کردم😂😂😂یه بار مامان بابام و داداشم رفتن جایی منو نبردن منو خونه مامان بزرگم گذاشتن بعد رفتم ی کارد برداشتم میزدم به قلبم جاش قرمز شده بود عمم به مامان بزرگم نشون میداد میخندیدن
ی بار تنهایی رفتم تولد دوستم خونشون شلوووغ من ی جعبه کبریت کادو کردم بهش دادم 😂😂😂😂
ی بار داداشم کوچیک بود نوزاد بود انگشتمو میدادم بهش اونم میمکید😂😂😂
با دوستام میرفتیم مسجد محلمون از قسمت خانوما ک طبقه بالا بود و می‌پریدم پایین نمیدونم چرا نمیمردیم😂😂
ی بار با دوستم رفتیم مسجد، مسجد محله ما خادمش هیچ موقع نبود، رفتیم مسجد دیدیم میکروفون روشنه برداشتیم همه رو شام مسجد دعوت کردیم 😂😂😂😂
ی بار با دوستام ابتدایی بودیم دست برد زدیم به دفتر مدرسه هیچکی نبود رفتیم همه شکلاتارو دزدیدیم😂😂😂😂
ی سال بوفه مدرسه رو به منو دوستم سپرده بودن منو اون مسئولش بودیم همه رو طی ی هفته خوردیم 😂😂😂
ی بار با دوستم از معلممون پول قرض گرفتیم رفتیم نوشمک خریدیم دیگم بهش ندادیم😂😂😂😂😂
ببخشید طولانی شد هنو خیلییی دیگه مونده😂😂
