2726

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

خیللللی صمیمی هستیم بخصوص کوچیکه که عشقه🌹🌹🌹

_ببینمت🤔+هوم؟_چرا بالشتت خیسه؟؟+شاشیدم روش ولمون کن بابا😪 برا سلامتی تو دلیم دعا کنید برا خودمم دعا کنید زود از شر ویار خلاص شم🤗🤗
2728
تازه عروسی؟ 

اره پاگشا نکرد من ی شهر دیگه هستم حتی هر وقت رفتم اوتجا نمیادش خدنه مامانش بهم خیلی برخورده

گاهي اوقات فقط منتظري منتظر خاك شدن دوست عزیزم برای دعوا اینجا جمع نشدیم اگر با من موافق نیسنی ریپلای کن منطقی دلیلتو بگو،نیازی ب دعوا و خشونت نیست اگر هم از من بدت میاد بهم بگو خیلی محترمانه از تاپیکت برم بیرون.انسانیت خودمون را زیر سوال نبریم حتی در فضای مجازی!!!!!! حال دلم خوب نیست خدایا یا معجزه کن یا راحتم کن.....دارم توی گناه دست و پا میزنم نجاتم بده😔😔😔عاقبت روزی خواهم رفت از دنیایی که بیهوده مرا به آن بسته اند.....خدایا من دشمنت نبودم که منو به اینجا رسوندی ولی ازت میخوام دشمنمم به اینجایی ک من رسیدم نرسونی...میدونی خیلی سخته خیلیی سخت....من دلم تنگه واسه یک دلخوشی کوچیک.....دادگاه پر از عاشق‌هاییه که گفته بودنمارو بعد از مرگ هم کنار هم دفن کنید!!💔حرفات همشون یادم رفته ، جز اونجا که گفتی: حتی اگه تو بخوای بری "من نمیزارم"🖤 همه برای رسیدن به عشقشون روز شمار میکنن من برای رسیدن روز مرگم.....و این تلخ نیست درد عشق است.....‌این که هنوز زنده ام و نفس میکشم فقط بخاطر اینکه طاقت دیدن اشکهای مادرمو ندارم پس خدایا لطفا مواظب تنها دلیل زندگیم باش🙃

خواهر شوهرم اومد سر صبح  دستمو گرفت هنوز ن چایی خورده بودم نه صبحانه جاری هام اومدن دست منو گرف برد اتاق گفت ب چی حسودی میکنی .تاظهر جلو خواهرش همیگف تا فهمید فلانی اومدن حالش عوص شده ما اومدبم خونه به شوهرم گفتم با خواهرش صبحت کرد الان س ماه شده .خار شوهرمو ندیدم خدا بزنه ب کمرش انشالله من خونه دارم زمین زعفرون بچه چشم سبز اونا یعنی جاری هام ندارن بعد ب شوهرم گفتم ب چی اینا باید حسادت کنم ..

باشه =لطفا خفه شو سرمو خوردی،افرادی که دنبال دعوا هستن رو اصلا جواب نمیدم پس فکر نکنید جواب ندارم که بدم ده برابر شما جواب دارم منتها آدم حساب نمیکنم یه عده رو  (امضام مخصوص کاربرای بیشعوره از بقیه معذرت میخوام )
خب اون شدیدا حسود و بی ادبه

نمیدونم علتش چیه واقعا برام عجیبه منم گفتم دیگه ن براش زنگ بزنم ن پیامش بدم

گاهي اوقات فقط منتظري منتظر خاك شدن دوست عزیزم برای دعوا اینجا جمع نشدیم اگر با من موافق نیسنی ریپلای کن منطقی دلیلتو بگو،نیازی ب دعوا و خشونت نیست اگر هم از من بدت میاد بهم بگو خیلی محترمانه از تاپیکت برم بیرون.انسانیت خودمون را زیر سوال نبریم حتی در فضای مجازی!!!!!! حال دلم خوب نیست خدایا یا معجزه کن یا راحتم کن.....دارم توی گناه دست و پا میزنم نجاتم بده😔😔😔عاقبت روزی خواهم رفت از دنیایی که بیهوده مرا به آن بسته اند.....خدایا من دشمنت نبودم که منو به اینجا رسوندی ولی ازت میخوام دشمنمم به اینجایی ک من رسیدم نرسونی...میدونی خیلی سخته خیلیی سخت....من دلم تنگه واسه یک دلخوشی کوچیک.....دادگاه پر از عاشق‌هاییه که گفته بودنمارو بعد از مرگ هم کنار هم دفن کنید!!💔حرفات همشون یادم رفته ، جز اونجا که گفتی: حتی اگه تو بخوای بری "من نمیزارم"🖤 همه برای رسیدن به عشقشون روز شمار میکنن من برای رسیدن روز مرگم.....و این تلخ نیست درد عشق است.....‌این که هنوز زنده ام و نفس میکشم فقط بخاطر اینکه طاقت دیدن اشکهای مادرمو ندارم پس خدایا لطفا مواظب تنها دلیل زندگیم باش🙃
کار خوبی میکنی  از الان رو نده بهش که هرکاری دلش خواست بکنه

ن کاری ب کارش ندارم و شکرخدا همسرمم ادمی نیست بهش رو بده 

گاهي اوقات فقط منتظري منتظر خاك شدن دوست عزیزم برای دعوا اینجا جمع نشدیم اگر با من موافق نیسنی ریپلای کن منطقی دلیلتو بگو،نیازی ب دعوا و خشونت نیست اگر هم از من بدت میاد بهم بگو خیلی محترمانه از تاپیکت برم بیرون.انسانیت خودمون را زیر سوال نبریم حتی در فضای مجازی!!!!!! حال دلم خوب نیست خدایا یا معجزه کن یا راحتم کن.....دارم توی گناه دست و پا میزنم نجاتم بده😔😔😔عاقبت روزی خواهم رفت از دنیایی که بیهوده مرا به آن بسته اند.....خدایا من دشمنت نبودم که منو به اینجا رسوندی ولی ازت میخوام دشمنمم به اینجایی ک من رسیدم نرسونی...میدونی خیلی سخته خیلیی سخت....من دلم تنگه واسه یک دلخوشی کوچیک.....دادگاه پر از عاشق‌هاییه که گفته بودنمارو بعد از مرگ هم کنار هم دفن کنید!!💔حرفات همشون یادم رفته ، جز اونجا که گفتی: حتی اگه تو بخوای بری "من نمیزارم"🖤 همه برای رسیدن به عشقشون روز شمار میکنن من برای رسیدن روز مرگم.....و این تلخ نیست درد عشق است.....‌این که هنوز زنده ام و نفس میکشم فقط بخاطر اینکه طاقت دیدن اشکهای مادرمو ندارم پس خدایا لطفا مواظب تنها دلیل زندگیم باش🙃

خیلی خوبن 

دعوا هم نداشتیم😕😕

سکانس اول: یه خانم باردار همراه با خواهرش میان تو اتاق سونو، از اولش که میان قبل از اینکه کار شروع بشه دوتاشون هق هق گریه میکنن، وقتی سونوی انتی رو انجام میدم میبینم نرماله و میپرسم چرا گریه میکردید میفهمم، شوهر بیمار اونقدر استرس برای پسر بودن جنین به زنش وارد کرده که مادر و خواهرش از استرس اینجوری به گریه افتاده بودن...سکانس دوم: خانم حدودا سی و چند ساله ای مادر مسنش رو به تنهایی از روی ویلچر روی تخت سونو میذاره، صبر و متانتش در برخورد با مادر پیرش واقعا توجه آدم رو جلب میکنه، چکاپ قبل از سیتی آنژیو و احتمالا جراحی قلب بعدش هست، نکته عجیب اینکه همون خانم رو چند ساعت بعد همراه آقای مسنی میبینم، صبورانه اون رو هم از روی ویلچر بلند میکنه، بخاطر تکرر ادرار پیرمرد رو آورده، بهش میگم شما چند ساعت پیش نیومده بودید؟ میگه چرا مادرم رو آورده بودم ولی تنهایی نمیتونستم ویلچر پدر و مادر رو همزمان بیارم، مادر رو گذاشتم خونه و پدر رو آوردم. من متعجب میمونم، انسانها چه ظرفیت عجیبی در صبر، کمال وفضیلت دارن، و لقب اشرف مخلوقات چقدر شایسته بعضی ادمهاست، ناخودآگاه یاد اون اقایی میفتم که اصرار داشت بچه اش حتما پسر باشه، اصلا تصوری از اینکه دخترش میتونه چنین انسان پراز فضیلت و کاملی باشه، داره؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730