یه آقای آشنایی بود تو سرویس همش یجوری میشد کنار اون می نشستم
هی خودشو میزد به من
وقتی پیاده میشد اول من باید میشدم
بعد خودشو میکشید ب من و میرفت
یبار گفتم برو اون ور ولی بازم ادامه داشت
یبار دیگه هم سوال اتوبوس شدم ی آقای پیری دستشوگذاشت پشت صندلی من یجوری ک میخورد بهم
نمیدونستم چیکار کنم
به خدا تو این موقعیتا هنگ میکنم اما تا سال ها بهش فکر میکنم چکار کنم خیلی تاثیر بدی روم داره باعث فشار روانی میشه
من دختر زیبا و چادری هم هستم