ی کی بود اسمش شوذب بود😐من بچه بودم با موهای باز میرفتم بیرون ینفر شکولات میفروخ منو این اقای شوذب وایسادیم من منتظر مامانم بودم شوذب هم داش شکولات انتخاب میکرد میخواس ببینه چه مزه ای هس ب فروشنده گف یکیشو بده فروشنده شکلات رو نصو کرد گف یکیشو میدم ب تو یکیشم ب دخترت😲مام هیچی نگفتیم نگو از اون موقعه عاشقم میشه... نه پول داش نه ستش بمن میخوره نه قیافه نه ادب نه کار خاستگاری کرد جواب رد شنید هنوزن ک من ازدواج کردم اون مجرد هس و مامانش هر وقت مامان منو میبینه میگه چرا دخترتو ندادی.؟
من ي خواستگار داشتم شب خواستگاري ك اومده بودن بنده خدا سرما خورده بود
رفتيم تو اتاق ك حرف بزنيم شروع كرد ب صحبت يهو دماغش بادكنك گنده درست كرد تركيد پاچيد تو صورت من 😑😅
بيچاره رفت پشت سرشم نگاه نكرد ديگه😃
من 13سالم بودی پسره سیمانکار امددیوارحیاط روسیمان سفیدکنه ،بعدازمدرسه که امدم منودید،دوروزبعد زن بابام گفت بیاآرایشت کنم ببینم چه شکلی میشی یک آرایش مثلاعروس غلیظم کردرژقرمزروشن وسایه واینا،بعدنگوپسره مال روستاهای اردبیل بوده رفته ازمادرش خواسته بیادخواستگاری من،اونم ناراضی که دخترشهری نمیخوام عروسم بشه نمیادگاووگوسفندبچرونه ،ماهم روحمون خبرنداشت باخواهرام اینا بزن بکوب الکی میکردیم ،نگودرکوچه بازبوده یه دفعه یه خانم قدبلندبالباس روستاهای اردبیل ،اومدتوحیاط ،پرسید دختربزرگه کدومه ؟منونشون دادن گفت خاک توسرت کنم بااین همه آرایش مال زنهای ....بچه سربراه احمقموگول زدی ،صدسال بمیری نمیگیرمت ،چندتاهم فحش پشت سر گلمحمدم دادو رفت ،ماهم همینجوردهن بازمونده بودیم ،این کی بود؟گلممدکیه؟چرا بمن فحش داد؟راستش بعداینکه سیمانکاری حیاط نصفه موندشاگردش امدب زن بابام گفت چرا آبروی اوستاموپیش مادرش بردین؟ خیلی ناراحت شده نمیاددیگه....تازه فهمیدیم جریان چیه ،بشدت شبیه لورل بودالبته باموهای فروسیبیل بافاصله سنی 15سال شایدم بیشتر
منم تاحالا یه خواستگار خوب نداشتم ....😢😔😔
یکیشون بهم میگفت باید کارای مامانم و انجام بدی اگه یه روز بهت گفتم یه کاری انجام بده ندادی کتکت میزنم آشپزی باید عالی باشه میگم چرا تو این سن هنوز ازدواج نکردی؟ خودش چکاره بود کارگر
...... و کلی چیزای دیگه
اره منم وقتی مجرد بودم تو بازار داشتیم با آبجیمو مامانم خرید میکردیم شلوغ بود بعد من داشتم باهاشون حرف میزدم آروم میخندیدم یه خانومه اومد به مامانم گفت خانوم این دخترتو بده واسه پسر من پسرم خیلی خوبه بعد مامانم گف اگه خوب بود تو بازار دنبال زن واسش نمیگشتی حس بدی بهم دس داد زنه ازم خاستگاری کرد 😓
