من شب رفتم معاینه شدم ب خواست خودم ۱ سانت بودم بعد دیگ دردم مث دلپیچه بود تا صبح ساعت ۵ تونستم تحمل کنن از ۵ تا ۷ حس کردم دیگ نمیشه دیگ ۷ رفتیم بیمارستان دردا شدید تر شد بیمارستان خصوصی بووم با ی مامای خصوصی ک برام گزاشتن مدام ماساژم میداد و اینا خیلیم خوب بود بعد ۱۰ دخترم ب دنیا اومدم نمیگم درد نداش ولی سرش ک اومد بیرون کلااااااااااا دگ‌هیچ دردی نداشتم و رفتم دوش گرفتم و رو تخت خوابیدم و اومدم سایت همشم میخوردم بشدت عالی و راجت
خداروشکر توی حرکت کردن دسشویی رفتن نشستن هیچ نشکلی نداشتم هیچیییی فقط تا یک هفته بعد از هر دسشویی با سرم شستوشو خودمو اخرش میشستم بعد سشوار میگرفتم همین ۴ تا هم بخیه خوردم ک روز ۱۵ افتاد ن دردی ن چیزی جاشم نموند کمپوت اناناسم ک چ سز باشی چ طبیهی باید زیاد بخوری جاش خوب بشه زودهمین
منم عین شما بخیه هام بو گرفت
رفتم دکتر معاینه کرد عفونت کرده بود
ی محلول داد نشستم توش
باید هر چی میری دستشویی خوب با شامپو بشوری و چند دیقه سشوار بگیری خشک شی
بعدشم اگه خونریزیت کمه
پد نذار همون لباس زیرت رو با دامن تنها بپوش یه چی پهن کن هر جا میشینی ک کثیف نشه
هم کمک میکنخ سریع بخیه هات خوب شن هم عفونتت دیگه اصلا پد نذار
دود عنبرنسارا هم عالیه
شما غیر این بخیه ها ک از بیرون خوردی از داخلم بخیه داری
همه اینا تا میان خوب شن بهتر شی
چهل پنجاه روزی طول میکشه فقط مواظب باش بخیه هات فشار نیاد باز شن یبوست نگیری ی موقع یا کار سنگین
و نزدیکی هم تا وقتی خونریزی داری نکن تا خوب بدنت جنع شه عین قبلت شی
درد استخون هم مال اینه میری دستشویی یه سری ترشح هست الان نمیشه کامل شستشون
وقتی خوب شدی برو خوووووب خودتو بشور تو اینه ببین همه این ترشحات ازت بره خوب میشی
همون هفته اول بایدبیفته اگه نیفتاده تاالان برودکترباتیغ برات اضافه هاشوبگیره برامنم همین جوری بود دردوبوی بدشم برای عفونت بخیته حتما برودکترمامابرات پمادوقرص وآمپول بنویسه بدجوش بخوره بعدهااذیتت میکنه.جای بخیتوهمیشه سشواربکش بعدهرشستوشو.خونریزیم بستگی داره به بدن هرفرداز۴۰تا۴ماه امکان داره
حتما هرروز بشین توآب جوشیده ولرم وبتادین بعدقشنگ خودتوخشک کن ،،اون باعث میشه هم عفونت نگیری ،هم بخیه هات خشک شه ،هم دردنداشته باشی...من این کارارو میکردم
شب تولدم ساعت هفت و نیم شب کیسه ابم پاره شد از جمعه اش بچم کم تکون میخوردو درد کمر داشتم مامانم زنگ زد شوهرم اومد تارفتم بیمارستان و بستری شدم ساعت 8 ونیم شد ساعت نه گفت چهار سانت باز شدی مامای خوب و مهربونی داشتم دستگاه به شکمم وصل کرد که بدم میومد ازش دردام خودش شروع شد و دو دقیقه ای بود تا نزدیکای یازده شب تحمل کردم و از یازده به بعد ناله میکردم مدام میگفتم مامان زودتر بیا راحت شم نزدیکای دوازده دکترم معاینه کرد گفت لگنت عالیه چقد معاینه های اخر کیف داشت دردم کم میشد و دلم میخواست که دستشو در نیاره بهم گفت موقع انقباض زور بزن دردا فاصله اش کمتر شده بود وتایمش بیشتر خیلی درد بدی بود ولی میشد با داد زدن تحمل کنم یا کیسه اب داغ که بهم داده بودنو پرت کردم اونطرف یا ماسک اکسیژنمو گاز گرفتم چند بار اونم پرت کردم ماما با یه پرستار منو برد سرویس گفت بشین زور بزن همش میگفتم نمیتونم اخه درد داشتم زور میزدم بدتر میشد یه ان دیوونه شدم رونای پامو ناخن کشیدم پرستار دستمو گرفت گفت زور بزن چنتا زور و جیغ زدم یهو سرش افتاد تو لگنم پرستار سریع منو برد روتخت زایمان از ذوق مردم گفتم الانه که تموم بشه اونجام کلیییی زور زدم لبامو روهم فشار میدادم اما صدام تو گلو جیغ میشد خلاصه که چنتا زور درست زدم خودم سرشو تو وا ژنم حس میکردم عین توپ بود و در ی ثانیه سر خورد بیرون وای درجا دردام تموم شد با داد میگفتم دردام تموم شد دردام تموم شد و بعدش بخیه زد دکترم که حس کردم میسوخت بعدشم لرز گرفتم که میگن طبیعیه بعدشم که عالیییی فقط بخیه هام اذیتم کرد یکم وگرنه خیلی خوب بود یکی اون یکی زخم سینه حتما سینه هاتون یک دوماه قبل زایمان چرب کنین و نوکشو بکشین بیرون وگرنه زخم میشه خیلی بده اینم خاطره زایمان من😍
وای چقد زایمان کردن سخته ...
خدا حفظ کنه همه ی مادران رو
