توام مدام بگو بیچاره شوهرم زیر بار جهاز تو داره کمرش میشکنه..
هی بگو شوهرم چه ماهه تو این زمونه کدوم برادری جهاز خواهرشو میده خواهره باید خودش کار کنه با وام و شیربهاء ۴تا چرت و پرت ببره.. میری خونه خواهرشوهرت با خنده بگو وسایلات مبارکت باشه دعا به جون داداشت کن.. هرچی برای من کم گذاشت در عوض برای تو سنگ تموم گذاشته.. هی بگو .. تا زنده است بگو.. تا یادش نره داداشش چه خوبی در حقش کرده تا چشم سفید بازی در نیاره..
ولی..
میگن واکسن کرونا تا قبل عید میاد.. وعده پاییز رو که یه دکتره با جدیت میداد..
توام هیچ عجله نکن.. صبر کن کرونا تموم شه بعد جشن بگیر..طلا نخر ..ولی بدل هم نخر.. طلا نخری میگن طلا نداشت چه قانعه..ولی بدل بخری همه میگن ببین چه طلایی براش خریدن.. اینام که پروو میگن اره خریدیم..بعدن هم شوهرت برات بخره فکر میکنن طلاتو عوض کردی..قانع بودنت به چشم نمیاد.. یه منت الکی رو سرت میاد که برای عروسیت طلا خریدن..
بعدم خانواده داماد عادت دارن قبل مراسم خون گریه کنن ..به مرگ میگیرن که به تب راضی شی..
تو به مادرشوهرت بفهمون که عصبانی هستید از وعده های پوچ و بفهمون که قشنگ تر بود که از اول صادقانه جلو میومدن و وعده پوچ نمیدادن..اونجوری محبت بیشتر میشد تا الان که زیر حرفها میزنن..
توام مدام بگو بابام میگه اینو میخوایم اونو میخوایم.. ولی تو خلوت به شوهرت بگو که درکش میکنی و این حرفارو میزنی که کسی ارزشت رو پایین نبینه و بفهمن تو ارزشت بالاست ولی اگر قناعت میکنی فقط محض خاطر اونه نه خانوادش..
خودتم تو دلت به این نقطه سعی کن برسی که توقع نداشتن از دیگران یعنی رسیدن به ارامش..