نگو دلم گرفت
منم یه برادر داشتم هشت ماه فوت شد
همین برادرم چندسال پیش دلدرد شدییید داشت بردمش بیمارستان لعنتیا تو یه اتاق سرد و تنها نگهش داشتن منم چون زن بودم مجبور شدم برم خونه مامان بابام و اینا نبودن مسافرت بودن
فرداش ک حالش خوب شد ازم پرسید اون پسره کی بود کنارتون.منم میگفتم هیشکی نبود.گفت چرا وقتی تو بودی هم تو اتاق بود وقتی رفتی هم تا صبح تو پیشم تو اتاق ایستاده بود