میخام ازاولش بگم توروخدا کمکم کنید کسیو ندارم باهاش حرف بزنم.من متاهلم وسه ساله عروسی کردم پدرمن بایکی ازکارگراش حرفش شده بود واون کارگره پررویی کرده بودوشوهر منم زده بود زیرگوشش این ماجرا تموم شد تااینکه طرف که بدجور سوخته بود بابامو تهدید میکنه بعد چندهفته من وایساده بودم تو خیابون تو دسته عزاداری که طرف میاد محکم منو باماشین ب دیوار میکوبونه کوچه هم تنگ بوده شب هم بود پیاده میشه باترس و عصبانی میشه ک چرااین جاوایستادید ومیره شوهرم که میاد خونش ب جوش میاد ک این ازقصد زده ومیره دنبالش که فراری میشه طرف وحتی سعی میکنه تو راه شوهرم رو باماشین بزنه!میگذره تااینکه برادر کوچیکه طرف تو کوشی ب شوهر من فحش ناموس میده ک چرا تو رفتی جلو در داداشم و زنشو تهدید کردی؟؟؟بیا که منتظرم ادبت کنم و کلی فحش ناموس داده شوهر منم خون ب مغزش نمیرسه و میره جلو درشون یکم دادبیدادمیکنه تبر هم دستش بوده که اونی ک فحش داده جرعت نمیکنع بیاد بیرون فقط داداش بزرگه بیزون بوده وپسرداییشون که چوب میاره شوهرموبترسونه که دوستای شوهرم میرسن و میزنن اونارو.الان اونا فیلم هم گرفتن و ب حرم ارازل اوباشی میخان شوهر من دوستاش رو بفرستن زندان، چون قمه وچاقو داشتن و زدن سر داداشه روشکوندنماهم شکایت کردیم و حکم جلب طرفو داریم...این وسط شوهرم میگه بهترین کارو کردم و حقشونه حتی خود طرف ک فراری هست هم ی بلایی سرش میارم بخاطر ناموسم بود زندان هم میرم بخاطرش.محل هم کوچیکه همه فهمیدن ودنبال اینن ک چیکارکردین؟این وسط من باید چیکارکنم الان؟ناراحت باشم ازدستش بخاطر کاراش یا خوشحال باشم پشتش باشم؟توروخدا راهنمایی کنید اگ بره زندان خودش هیچی من چیکار کنم با خانوادع های اون دوستاش ک نفرین میکنن مارو😭دارم دق میکنم