سلام برادرشوهرام و یکی از دوماداشون و مادرشوهر و وپدرشوهر وجاری وخواهرشوهر خونه پدر شوهرم هستیم برای اینکه دارن تو تعمیر خونه ب پدرشوعرم کمک میکنن حالا موقع استفاده از بالابر واسه سیمان انگاری یه آهن سر میخوره و میفته رو سر برادرشوهرم حالا اون اومده اخم کرده ک شوهرت و اون یکی برادرم پت ومت هستند و نتونستن درست کار کنم آهن خورده تو سرم فلان حالا شوهرم باهاش داشت شوخی میکرد اونم برگشت گفت اعصابم خورده حرف نزن همسرم گفت دارم باهات شوخی میکنم اونم گفت گومیخوری شوخی میکنید فلان تقصیر تویه با اینکه عمدی نبوده و به اتفاق بوده جلو همه سرسفره ب همسرم گفت گوخوردی فلان جلوی همه و دوماداشون ولی من چیزی نگفتم ولی ناراحت شدم.شما بودین چی میگفتین
روزی ک رفتم سونو، دکتر ک بهم گفت دخملی،انقد ازخوشحالی جیغ زدم،کم مونده بود ازش کتکرو بخورم،دورسرت بگردم سالم بدنیا بیا،بخاطرت همه ی دردای عالمو تحمل میکنم ک فقط بغلت کنم ،ببوسمت،عطر تنتو باتمام وجود بفرستم تو ریه هام😍😁قربونت بشم نانازم😍🥰🤩😘
چیزی نمیگفتم،همسرتون یه انسان بالغه میتونه از حق خودش دفاع کنه،مسائل خانوادگیشون بمن مربوط نیس
📌وقتی به داشتن اعتماد بنفس عادت نداشته باشی اعتماد بنفس بنظرت نوعی مغرور بودنه📌وقتی همیشه منفعل بودی قاطع بودن مثل خشونت به نظرت میاد📌وقتی عادت نکردی نیازهات فراهم بشه اولویت دادن به خودت برات مثل خودخواهیه📌اینو گفتم که بدونی دایره ی امن تو همیشه معیار خوبی برای رفتارت نیست
اولا ببخشید اصلا به شما ربطی نداره که شما چیزی بگید دوما وقتی یکی میگه حوصله ندارم کسی که شوخی میکنه مشکل داره ومقصره بنده خدا به زبون خوش گفته حوصله ندارم به هر دلیلی چرا شوخی کرده همسرت !!!!!!!
خدایا شکرت که بعد ۲ سال و ۹ ماه جواب این همه انتطار و دکتر رفتنم رودادی،خیلی ممنون که مهدیارمو سالم گذاشتی تو بغلم.......همه ما ادمهایی که بقیه فکر میکنن نیستم ،بیشتر ما آدمهایی هستیم که به صورتمون نقاب زدیم تا کسی دردمون رو نفهمه