شهر قبلی که زندگی میکردیم خونمون معروف بود به جن داشتن. من خودم چیزی ندیدم و اعتقاد نداشتم ولی مامان و بابام و کسای دیگه دیده بودن. بعد از ما پسرخالم و خانومش رفتن اونجا ولی زود بلند شدن و میگفتن جو خونه خیلی سنگینه. دیگه خونه رو دادیم اجاره.
همکلاسی پسرداییم تو کلاس تعریف میکنه که خونشون جن داره شبا خونه رو مرتب میکنن و صبح ک بیدار میشن میبینن همه وسایلشون به هم ریختس. موقع برگشتن پسرداییم با دوستش موقع برگشتن از مدرسه همراه میشه و میفهمه دوستش مستاجر خونه ماس. چند روز بعدشم خانوم مستاجره زنگ زد و گفت شوهرش مریضه و میخوان برگردن شهرشون و قرارداد اجاره رو فسخ کردن
من محض سرگرمی تعریف کردم و خودم اعتقادی ندارم ب نظرم اینا همه چیزی شنیدن و ترسیدن و ب نظرشون میاد این چیزا