رفتم عقد دایی شوهرم بعد بچم ۲ماهش بود مادربزرگشوهرم بغلش کرد بعد اومد بده به عروس،داماد بعدش گفت دلم نمیاد بدم بهشون ی وقت بچشون دختر میشه وای داشتم دیونه میشدم البته که بعدش شوهرم کلی بهش چیز گفت ولی خیلی بدم اومد شمام بیاین تعریف کنید
انگاردخترداشتن جرمه یابیماریه واگیره😤😤😤
یادم نیس
نامزد قبلی شوهرمو گرفتن واسه داداشش
خیلی بوده انقد که دیگه عادت کردم به حرفای بد اما اخریش حرفی بود که مادرشوهر خواهرم گفته بود من 32سالگی مزدوج شدم گفته بود سرپیری مزدوج شده چقدم خوشحاله
اولین روزی که مادر همسرمو دیدم با نهایت وقاحت تحقیرم کرد انواع سوال های مسخره و تحقیر امیز پرسید و دست انداخت بعدش هم شروع کرد به سوالای زشت خصوصی و‌ج‌ن... تابحال انقدر کسی باهم بد نکرده بود
چقد سطح پایین بودن😑😑😑
من بچه قبلیم رشدش متوقف شد و سقط شد.بعد همه باهام مث نازاها برخورد میکردن.از جمله مادر خودم.
خب این چه کاری بود کردی دختر؟؟؟گناه از این بزرگتر؟روت شد دختر بیاری؟؟؟؟
کاش بچه بعدی منم دختر بشه🙇♂️
مادرشوهرم قبل اینکه من وببینه بهم گفت خراب
باپسرم رابطه داشته که پسرم هلاکشه
۸ساله قطع رابطه ایم
ازشب عروسی
زنده ام تاعذاب کشیدنشونوتواین دنیاببینم
اونجایی ک ننه شوهر
برا دخترش دستبند میگرفت
منم گرفته بودم
از اشنا بعد اون اشناهه گفت برا عروستم حساب کن فک کرد اون جا نیستم گفت خودش میاد حساب میکنه نمیدونم چرا خیلی ناراحت شدم فک میکردم دوسم داره!!
هر رفتار و واکنشی که یه مرد در برابر زنش میتونه داشته باشه که زن رو تا ابد از خودش متنفر کنه
من از نَرَم دیدم
دونه دونه
موبه مو
شکایتشو به خدا می برم
واای خدا بعضیا از دوره جاهلیت باقی موندن انگار
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
