اینکه به شوهرم میگم بدون دعوت خونه خواهرات نمیام سرزده لااقل از چندساعت قبل برا شام و ناهار اطلاع بدیم اینکه میگم حوصلم نمیاد هرهفته بریم خونه خواهرات همینکه هفته ای یکی دوبار خونه مادرت میریم کافیه خونه خواهرات ماهی یبار بریم ولی شب نخوابیم. اینکع میگم هرهفته باغ نریم ماهی یبار بریم اینکه انتظار دارم ماهی دوشب میرم شهرستان خونه مادرم شوهرم نگه سرکش و خود مختار
بابت اینا بگه بهت حسی ندارم
یه مدت ب حرفش باش بعد تو همچیو بگیر دست
جنبه نداره
نمیفهمم چرا عشقای امروزی اینطورن
اره جالبه ✋
بخاطر اینا نیست ببین مشکلش چیه بهونه الکی داره میاره
🤔😐😐😐😐
عزيزم اينكه ميگي نميام نميام يكم باعث ميشه بخوره توو ذوقش
كاش با سياست بيشتري عمل ميكردي
اما خب بهرحال بازم حقشو نداشته اين حرفارو بزنه
وا بگو چشم همونی ک تو میگی ببین اونجا چی میگ
اگه زندگی و شوهرتو دوس داری باید یه جاهای با خواسته اون ره بیای یا همش دعوا و درگیری منم این مشکلات رو داشتم زدم بیخیالی هم اعصاب خودم راحت هم شوهرم
چ پررو هست اه
عزیزم مگه خانواده شوهرت‌خوب نیستن؟
لحنتو عوض کن ب نظرم کلید مرد حبشی رو گوش کن
باید به توافق برسین دیگه
منم خوشم نمیاد خصوصا اینکه خونه خواهرشوهر بخوااابی
ولی خب باید حلش کنید
مگه لباس خریدین که تا یه چیز میشه میخوایید پس بدید
عزیزم سعی کن از در دوستی باهاش وارد بشی.
حرفات همممش منطقیه ولی خوب چه کنیم که مردا منطق نمیفهمن دیگه
