2737
2734

تازه گوشواره گرفتم ۸ میلیون 

همش میگم نکنه جوشش کنده شه بیفته نفهممم

میخواستم مثل بچه ها نخ قرقره ببندم بهش شوهرم خندید 

اخه ترسم داره با این گرونی چیکار کنم همه پس اندازمو دادم اینو گرفتم 🥴😔

معجزه اون کسیه که میتونه یه ثانیه با حرفاش حالتو عوض کنه...

من زنجیرمو بستم چون دیگه نمیشه طلا خرید

مراحل روشنفکری در ایران😎:۱_مخالفت با دین و مذهب ۲_بیان تک جملاتی از نیچه وصادق هدایت و فروغ فرخزاد و...،۳_نگهداری سگ و گربه و آن را بیشتر از فرزند نداشته دوست داشتن🙈۴_مخالفت با چيزي که بقیه موافقند و موافقت با چيزي که بقیه مخالفند.۵_رسیدن به نهایت خودخواهی با این الگو که هرچیزی که سبب ناراحتی توست از زندگی حذفش کن به جای اینکه راه حل را دریابی....مراحل روشنفکری واقعی😶:1_احترام به تمامی مذاهب و ادیان😋 2_کسب اطلاعات و ارائه مطلب از منبع درست نه از ذهن خود، 🙃3_ ادب ادب ادب😌4_شخصیت بسیار والا 5_مطالعه کتاب و مقاله...این امضا برای تفکر است، لطفا مهربان باشیم🥰

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

ننداز والا اعتبار نیست 

من یبار گوشوارم افتاد تو حموم تا رفتم بگیرمش با آب رفتم تو لوله و دیگه نتونستم درش بیارم

میشه واسه حاجت دلم صلوات بفرستین و دعا کنید ک حاجت روا بشم؟🙏💖 ممنونم 

من وقتی گوشی گرفته بودم اینطوری بودم

همش احساس میکردم ی جا جاش میزارم یا از دستم میفته

نون و پنیر و پونه                                                              کپک زدیم تو خونه                                                    
2738

اگه بخواد گم بشه گم میشه!

من گوشواره میخی داشتم ،پشتش درومده بود و افتاده بود توی تختم ،من رفتم بازار و اومدم و... شب که خواستم بخوابم دیدم پشت گوشوارم روی تخته خود گوشوارمم توی گوشمه و از گوشم بیرون نیومده۰😊

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

کلاس اول که بودم گوشوارم توی کلاس گم شد ، دوستم یه تیکش رو پیدا کرد اما یه تیکش پیدا نشد

از اون موقع ناخوداگاه روزی یکی دوبار دست میزنم گوشام 😶😂

 🖤 𝒀𝒐𝒖 𝒅𝒐𝒏'𝒕 𝒌𝒏𝒐𝒘 𝒘𝒉𝒂𝒕 𝒚𝒐𝒖'𝒗𝒆 𝒈𝒐𝒕 𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒊𝒕'𝒔 𝒈𝒐𝒏𝒆 🖤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز