ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
تاریخ انقضات تموم شده واسه همینه از Callتبدیل شدی به Missed Call خب خب میخوام یه یادی کنیم از کسایی ک کنار ما بودن و الان کنار ما بودن ارزشونه ببین معرفت خدایی هنوزم یه یادی ازت میکنم . ببین من یه بار بهت گفتم ن هنوزم جوابم همونه واقعا یه ادم تا چه قدر میتونه نامرد باشه بلاک کردنت از همه جا کافی نبود اومدی اینجا هه اسکار سمچ ترین فرد میرسه به تو ببین من باهاش دعوا کنم .قهر کنم و ... هیچ وقت از عشقم بهش کم نمیشه اینو تو سرت فرو کن شاید عقلی پیدا شد متوجه حرفم شدی یکم ادم حسابت کردم دور برندارتت اون کسی هم ک فرستاد اینجا بهش بگو عقده ای جای دیگه این ذات کثیفت نشون بده سرم درد میکنه حوصله بحث ندارم فقط میخوام بخوابم دیگه تمامش کن
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
بس دعاها که خلاف است و هلاک... کز کرم می نشنود یزدان پاک... شکر ایزد کن دعا مردود شد.. ما زیان پنداشتیم ان سود شد.. مصلح است و مصلحت را داند او.. آن دعا را باز می گرداند او...لینک تاپیک چالش ناشناس جدید من
دوست دارم مامان بشم🥺❤میشه دعام کنی🌙خداجــونم شڪــرت تو بهتـــرین رفــــق منـے🌱🌿🌎با من بی ادبی حرف نزنید🤗منو تگ کنید تو تپیکای خوب و انرژی + دیگه وارد تاپیڪ خیانت و مادر شوهری نمیشم...اگه دیدید هستم تذڪر بدین حتما😘 برای حاجات دلم یدونه صلوات میفرستید؟؟؟من تا پایان تیکر یه خانوم فعال 👮♀️پرانرژی💃 جذاب 👸و خوش اخلاق و آروم خواهم شد😘🤩باردارنیستم ولی آرزو دارم یه مامان جذاب و آروم و با حوصله باشم🥰😇متاهل و متعهد عاشق♥️این دو جمله تو ذهنتون باشه همیشه✔1️⃣صلاح مملکت خویش خسروان دانند2️⃣کم گوی و گزیده گوی چون دُر.......تا جملات زیبای بعدی بدرود