من پدرمادرندارم یه پدر معتاد لاابالی ک صب تا شب طفل معصومش رو کتک میزد مادرم هم واس خودش شوهر کرده بود رفته بود پی زندگیش اصلا انگار بچه ای نزاییده و جا نزاشته
حالا تمام دخترعمه هام و دخترعموهام چون پدرمادر بالاسرشون بوده ب جایی رسیدن ولی من از هول جونم و از سختی زیادی ک کشیدم با شوهرم دوست شدم و ازدواج کردم ولی بعد ازدواج اصلا نزاشت درس بخونم و الان اونا هممممه دکتر و کارمند بهداشت وکیل و معلم شدن و من دارم دق میکنم حتی با من حرفم نمیزنن انگار من عقب مانده بودم و نتونستم ب جایی برسم در حالیکه شاگرداول بودم اون موقه ها زمان مجردی ولی پدر معتاد پست فطرتم حتی یه قرون خرجم نمیکرد
شوهرم الان یه سری امکانات واسم فراهم کرده ک از نظر خونه پدرم صد برابر بهتره حداقل شکمم سیره و تو کیفم یه مقدار پول میزاره
ولی دستم همییییشه جلوش درازه و همیشه دعوا داریم و بهم بی احترامیو فحاشی میکنه و بی کسیم رو همیشه تو سرم میزنه
حالا با توجه ب این چیزا ک گفتم برم طلاق بگیرم درخواست مهریه بدم حتی سه ماه یک سکه قاضی بهم بده میشه ماهی ۳/۵ ملیون
و ۱۵۰ ملیون هم طلا دارم ک اونم میتونم سودش رو بگیرم
و تو سن ۲۴ سالگی هستم بیام جدا بشم با هر سختی و بدبختی ک شده تک و تنها زندگی کنم کنکور بدم دوباره برم دانشگاه ۵ سال درس بخونم تا حداقل معلم بشم؟؟؟؟
توروخدا درست راهنماییم کنید
الان ک پیش شوهرم هستم برای ماهی ۵۰۰ هزار تومن خرجی ماهانه التماسش میکنم تا اینکه دیگه همیشه بهم میده ولی واقعا ارزش و لیاقت من ۵۰۰ تومن پوله ک التماس کنم یه لباس خونگی بخرم یا مثل دخترعمه هام ک پزشک هستن و حتی خودمو با بقیه شون مقایسه کنم ن اونی ک پزشک شده بلکه با اونای دیگه ک معلم و کارمند هستن و ماهی واس خودشون ۵ الی ۶ تومن شیرین حقوق میگیرن و حتی مجرد هستن و بسیار باکلاس