برادرشوهرم مجرده ی زنه مطلقه رو اورده خونه مادرشوهرم امشب شام ما خونه مادرشوهرم بودیم اونم بود ی بیشعور ب تمام معنا برادرشوهرم نمیخاد باهاش ازدواج کنه فقط برا خوش گزرونی بعد دختره ی اداهایی در میاره هی میرقصه هی برادرشوهرمو بوس میکنه بغلش میکنه هی پیش شوهرم کونشو قرمیده پاشو میزاره رو مبل کونشو تکون میده ما شهرستان هستیم اون برا تهرانه چن روزه با برادر شوهرم اومده اینورا اعصابم خورده بعد شوهرم رف تو اتاق پیانو بزنه اون نکبتم دنبالش رف نمیدونم حالا چیشد ولی روز اول اومد شوهرمو بغل کرد چون قبلا همو میشناسن برادرشوهرم خیلی وقته دوستن حالم بهم خورد اه