2726
عنوان

خیالات بچگیاتون😀

17426 بازدید | 589 پست

وقتی که بچه بودین چه توهم یا خیالاتی داشتید؟

من همیشه فکر می کردم که بچه ها نمی میرن 

شوما هم بیاید تعریف کنید

نیازی به پرواز نیست...همین پایین از خیلیا بالا ترم😔💎

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

منو از رواق های توی حرم گرفتن 

ب فرزندی 


داغ جوون‌دیده ی پر‌پر منم..مسلخ سروای تناور منم.. باغ گل بی بر و بی برگ،من.. غربت آهوی جوون مرگ،من.. ناجی باغ گل بی برگ کو؟.. ضامن آهوی جوون‌مرگ کو؟.. شب شد و پیک تب و غم سر رسید،.. عطر گلاب از خود قمصر رسید.. chavoshi ❤ 

فکر میکردم متخصص مغز و اعصاب میشم🥴😅 این همه تخصص نمیدونم چرا به اون گیر دادهدبود😅


دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز