شوهرمنم همینه ازدیشب که حالم ازش بهم میخوره جلوی تمام خانواده اش شوهرخواهرش تازه نامزدکردن پسرخاله خواهرشوهرمه کلاشوهرخواهراش خیلی به زناشون احترام میذارن برگشت دادزدسرم چندباربعددفعه ی آخری هم گفت حرفه مفت نزن فقط بخاطراینکه پسرم یکسالشه همش باهاش کارای خطرناک میکردگفتم نکن اینکارو دوشبه ازغصه نمیتونم بخابم بعدکلاباراولش نیست بامن مثله برده ونوکررفتارمیکنه جلوی خانواده اش ولی اینسری دیگه خیلی بهم فشاراومدخیلی حرص خوردم دلم ازهمه چیزوهمه کس گرفته جلوی مادرنفهمش که صدجورداستان درست میکنه که کاراحمقانه ی پسرشوتوجیح کنه اینقدرآشغاله بجای اینکه ازبیشعوریه پسرش خجالت بکشه لال بشه تازه بهم تیکه هم انداخت ...