منم با یکی دوست بودم قصدمون ازدوااااج بود(خدا رحم کرد ک ازدواجمون جور نشد)
ب مادرم میگفت من وقتی نمیتونم ایسانو خوشحال کنم با ی ادامس خوشحالش میکنم و کلی ذوق میکنه😐
تازه اولین تولدمم هیچ کادویی واسم نخرید فقط رفتیم بیرون برام اهنگ گذاشت تو ماشین و دست میزد
ی بارم منو برده بود مبل فروشی دوستش فقط نشستیم دوستش ی چایی اورد و برگشتیم
وای لعنتی یاد خاطرات تلخم افتادم