من میخواستم از ۷ سالگی سگ بخرم که خواهر کوچکترم به دنیا اومد و نشد بخرم از اونموقع تا الان که ۲ هفته دیگه تولدم میشه(۱۴ سالم میشه) حسرت سگ داشتم
میخواستم بابام برای تولدم برام بخره خیلی تحقیق کردم و امیدوار شدم مامانم گفت چون من سرکار میرم نمیتونم مسئولیت قبول کنم بابام هم همینو گفت و قرار شد خودم به تنهایی مسئولیتش رو قبول کنم اما بعد بابام گفت نه مدیر ساختمان قبول نمیکنه من هم نمیتونم تحمل کنم انقد بعدش خورد تو ذوقم گریه افتادم و ۱ ساعته تو اتاقمم دارم غصه میخورم گریه میکنم بابام وقتی میدونست من حسرت سگ داشتم و عاشق سگ بودم چرا رفت آپارتمان رهن کرد(مامان و بابام طلاق گرفتن ) مدیر ساختمان مامانم اجازه میداد . بعد فهمیدم غیر منطقی رفتار کردم و رفتم ازش عذر خواهی کردم و زود بخشید اما من چجوری یه سال تحمل کنم(تحملم خیلی کمه و عجولم متاسفانه) تا شاید یه خونه حیاط دار گرفتیم دیگه تو این گرونی خوابشو ببینیم حتی ممکنه همون سگ هم نشه گرفت همه جا میگن از ۶ میلیون به بالا بیچاره مامان باباها و........
