2737
2734
عنوان

داستان زندگی مادر و پدرم 😔💔

8316 بازدید | 192 پست

صبر کنید تایپ کنم خواهشا به هم نپرید و دعوا نکنید 

داستان واقعیت داره فک نکنید خیالیه قضاوت کنید راضی نیستم‌

اینجا اومدم درد و دلامو کنم 

اگه ترکید بی جنبه شماهاست

اگه از این تاپیک خوشت نمیاد مجبور نیستید نظر الکی بدید

 🧿 خدایا یه نگاهی به من کن و کمکم کن و منو از آدمای سمی و حسود نجات بده مرسی 😣  هرکی تاپیک جنجالی و پربازدید رو دید 

لایک

بابا دلتنگ دیدنتم😔 ولمون کردی رفتی نگفتی وقتی تو نباشی دخترت خودشو برا کی لوس کنه  نگفتی دخترت بابا میخواد نگفتی پشت وپناه میخواد اخ ک چ دلم یه سفر دورهمی یه غذایی دورهمی یه عکس دورهمی  میخوادگفتن بابا شده حسرتم تمام این روزام 😔😔😔جات توی تک تک لحظات زندگیم خالیه😔چرا با اینکه زنده ای ولی برای من یه مرده ایی😔کجایی 😔ک من ۲۰ سالم یتیمی و بی پدری کشیدم چرا ولمون کردی😔کاش خدا حرفامو بهت برسونه کاش خدا یه تلنگر بهت بزنه و یادت بیا منم هستم😔💔💔💔💔

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
2738

🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐

😍خدا روزی رسان شکست ناپذیر من است و هم اکنون مبالغ هنگفت پول در پناه لطف الهی و به شیوه هایی عالی به من میرسد😍😍😍😍😍😍😍  گاهی هیچکسی رو نداشته باشی بهتره !!!  باور کن بعضیا تنهاترت میکنن 🌹🌹🌹    

هر کی  از جاریش خوشگلتره بلایکه 

محله ما یک رفتگر دارد،صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم میکندو من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم ،حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود....همسایهطبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است ،گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی میکنمو او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کندبه شخصهاگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم ، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر ، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است.تحصیلات مطلقا هیچ ربطی به شعور افراد ندارد#کتاب چند کلام ساده

مادرم از وقتی که عاشق پدرم شد پدرم از اول پول نداشت و دانشجوی امیرکبیر رشته برق بود مادرم خودش به عنوان تایپیست اونموقع توی دانشگاه علم و صنعت کار میکرد پدرم ترم آخرش بود برای پایان نامه به دانشگاه علم و صنعت اومد مادرم خیلی با دقت و منظم مقاله و پایان نامه بابامو تایپ میکرد اونموقع همو نشناختن پدرم از برخورد خوب و مهربانی مادرم خوشش اومد مادرم خیلی خوشکل بود جوون بوده کک و مک زیاد و موی خرمایی خانواده مادریم تقریبا ساده و مذهبی بودن خیلی آدم خوبی ان 

خلاصه بابام و مامانم باهم آشنا شدن اونموقع پسرای قدیم مثل الان نبود مامانم و دوستش برای عروسی خاله بزرگم آماده شدن و لباس خریدن فک مال ۲۵ سال پیش

 🧿 خدایا یه نگاهی به من کن و کمکم کن و منو از آدمای سمی و حسود نجات بده مرسی 😣  هرکی تاپیک جنجالی و پربازدید رو دید 
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز