حدودا شیش ماه پیش عقددخترش بود،منم باردار بودم،ی عقد مختصر ک فقط خودمون بودیم گرفت براش،دم غروب مادرشوهرم اومد گفت ببین خواهرشوهرای دخترم نیومدن الان اگه تو شام بمونی مادرشوهرش ناراحت میشه!!!!!شما فکر کن با آقایون نزدیک ۲۰نفر بودیم و شوهرمم سرکار بود و اونجا نبود بعد فقط عذر منو خواستن!!!موقع رفتن هم خواهرشوهرم گفت شرمنده تورو شام نگه نمیدارما آخه خورشتمون کمه😕یعنی وقتی زدم بیرون اذان مغرب داشت میگفت،شما ببین زن حامله رو دم شام انداختن بیرون،بقدری بهم برخورد ک حدو حساب نداره،الان خانوم همش اصرار میکنه و تیکه میپرونه ک دخترشو پاگشا کنم😶ب شوهرمم گفتم خداشاهده بمیرمم دعوتش نمیکنم،خواهرت حق نداره از من توقع داشته باشه😕این حجم از پررو بودن جالب نیس بنظرتون؟
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
یعنی برای یه نفر غذا نبود ؟ اگه این کار احمقانه رو نمی کردن خدا برکتی به اون غذا میداد و سهم تو و نی نی رو تو اون غذا می گنجوند
من خودم از اونام که تو این جور مراسما فدایی فامیل میشم دیگه خودمو تیکه تیکه میکنم از کار کردن و کار راه انداختن .. اما اگه یه همچین توهینی این وسط بهم بشه یعنی به هیچ عنوان از دلم بیرون نمیره ... من بودم پاگشا نمی کردم مگه اینکه ازم معذرت بخوان که در اون صورت هم برای رفع تکلیف دعوت می کردم
بشوهرم گفته بود چرا ویارونه نمیبری برای آبجیت شوهرم گفته بود کی برای ما این کارو کرده چرا توقع دارید
بدش امده بوده که من خودم واسه زنت همه کار کردم هر وقت امده ۰ازش پذیرایی کردم البته راست میگفت.. اما اخه تو هر کار کردی وظیفه بوده بعدشم من باید واسه تو جبران کنم نه واسخ دختر خرت
به اندازه ی باورهای هر کسی ؛ با او حرف بزن …. بیشتر که بگویی ، تو را احمق فرض خواهد کرد …!!!
مطمئن باش اخرش دعوت میکنی ولی اول زجرش بده طول بده اگه تو جمعی چیزی گفت دعوت کن بگو ما که شام عقد نخوردیم باشه سر فرصت دعوت میکنم شام ما رو بخورید طوری بگو جلو دامادش باشه که بفهمه علت دعوت نکردن چی بوده
کار خدا دامادشم اهل منت زدنه،انگار چن بار گفته دایی چرا دعوت نمیکنه،دلم میخواد کاملا ب خفت و خاری بی ...
خوب بهتر .. ولی باور گن اگه این حرفو خواهرشورت زده که دامادم گفته چرا داییت دعوتت نمیکنه دروغ گفته حرف خودشو از دهن دامادش میزنه بعدش هم هر وقت خواهر شوهرت گفت با لب خندون بگو انشاالله حتما دعوت میکنم فقط به وقتش اگه گفت وقتش کی هست بگو اونو دیگه ما تعیین میکنیم دیگه همینجوری بذارش سر کار
خیلی رک هم میگفتم با اون برخورد زشت و بی شرمانه ای ک با زنداداش حامله ات داشتی و دم اذان منو از خونه انداختی بیرون ن تنها پاگشا نمیکنم حتی با عذر خواهی هم محاله بتونم فراموش کنم😐بعدشم دیگ خونش نمیرفتم فقط در حد سلام باهاش تو برخوردها حرف میزنم تا متوجه رفتارش بشه