2737
2739
عنوان

اگه ماهي ٢٠ مليون حقوق شوهرتون

404 بازدید | 35 پست

بود چيكار ميكردين !!!

خدا به مه از اين حقوقا بده

من نميدونم چيكار ميكردم ولي يه مدت ذوق مرگ بودم

خدايا ممنون ميشم حواست به هممون باشه 😍همونطور ك هميشه بوده

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

کل مشکلات زندگیمون حل میشد برای پسرم پرستار میگرفتم کلی کلاسای کاردرمانی و گفتاردرمانی خوب میبردمش تا پیشرفت کنه

میشه واسه شفای پسرم صلوات بفرستید ممنونم❤💓💗💝💖💕        
2731
اولا شوهر اصن ندوس و نموخام اگه خودم داشتم این پولو میرفتم شمال یه ویلا میگرفتم 😍 ماشینم مبخریدم قش ...

احسنت

خدايا ممنون ميشم حواست به هممون باشه 😍همونطور ك هميشه بوده
کل مشکلات زندگیمون حل میشد برای پسرم پرستار میگرفتم کلی کلاسای کاردرمانی و گفتاردرمانی خوب میبردمش ت ...

مشكل داره بچه ات يا همينطور ميبردي

خدايا ممنون ميشم حواست به هممون باشه 😍همونطور ك هميشه بوده
2738

زندگی عادی و معمولی، لباس عادی و غذای عادی و سفر عادی. مثلا می تونم با هواپیما و با یه تور معمولی سفر برم و نگرانی کمتری نسبت به خراب شدن وسایل و هزینه کردن برای چیزایی که می خوام داشته باشم

من که مجردم ولی به نظرم اول اگه وامی چیزی داشته باشه ادم بهتره بده بعدم پس انداز

هر زمان که ناراحت شدی به یاد بیار که بیشتر از یه میلیارد سلول تو وجودته که به تنها چیزی که اهمیت میدن تویی  

مطمئنباش اونوقت میگفتی حقوقمون چرا ۴۰ تومن نیست و خودتو با آدمای رده بالاتر مقایسه میکردی


انسان طمع کاره به جایی که داره راضی نیست

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
احسنت

ماشین داریم تو سرعینم زمین داریم ولی 🐤 اونا ماله خوده خودم که نیس میخام ماله خوده خوده خودم باسه واسه منی که انقد حساسم قطعا مال و امواله شوهرمم ماله خوده خودم نمیدونم چون زحمتی نکشیدم اون زحمت کشیده اگه منم پا به پاش کار میکردم اونوقت در پول و درامدش سهیم بودمد ارزوهامو پرو بال میدادم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687