توی عقدهستم و بخاطر اینکه دوروز کنارهمسرم بودم بابام گفت دیگه حق نداری تاروزعروسی همسرتو ببینی و عروسی ماهم بهارسال بعدهست و همسرمم خیلی اذیت میکنه بابام به هیچ صراطی مستقیم نمیشه وقسم خورده تاروزعروسی اگه منونبینه عذابم بده بخاطرهمین موضوع هم ازهمسرم متنفرشدم ینی هم عاشقشم هم ازش متنفرم
بگو سال دیگ 1400پدر ن 140
وقتی میبینی بابات حساسه چرا دو روز موندی پیش شوهرت که الان اینجوری بشه 😑😑
وااای خدایا چقد شبیه منی عزیزم مشابه این اتفاق واسه منم افتاد چقد دوران عقد عذاب داره اخه
وا
😯😐😑
حق با همسرته
خوب چرا از همسرت متنفر میشی
توام تا روز عروسیت وسط مامان و بابات بخواب
مطمئنم به یک هفته نکشیده خودش زنگ میزنه نامزدت میگه بیا اینو بردار ببر
خب دلیلش چیه
با نامزدتون مخالفه ؟؟
وا ببخشید چرا از همسرت متنفر شدی تو حق قانونیش هسی الان زنش هسی
محکم با پدرتون صحبت کن همینطور توهم رعایت کن شبا پیشش نخواب
از مامانتم این وسطه میتونی استفاده کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
