۸ماهه عقدم سرجم8 بار خونه مادر شوهرم نرفتم اونم به خاطره اینکه همش مسافرتن و نیستن اصلا براشون مهم نیست عروس ۸ ماهه دارن و باید به فکر بردنش باشن فقط به فکر خوش گذرونین. هر بارم که رفتم خونشون پدر شوهرم یا قیافه اومده یا جواب سلام خداحافظ نداده یا تیکه انداخته. به خاطر همین تصمیم گرفتم دیگه نرم
شما و همسرت که تصمیم گرفتید ازدواج کنید می باید به فکر باشید نه دیگران.
به نظرم بهترین کارو میکنی
بردن عروس! وظیفه مادرشوهر و پدرشوهر نیس! شوهرت باید یه فکر باشه
منم نمیرم..تو هم نرو ..
مادرشوهر منم ک نمیاد خونه م پس منم خونه ش نمیرم
چه پدر شوهری😑
منم عروسی کردم نمیرم بس که دوروان
بهترین کار،واسه خودت ارزش قائل شو،اصلا دیگه نرو،مگر با دعوت رسمی،ایشالله به زودی میری سر خونه خودت،لیاقت نوعروس ندارن،وگرنه باید خیلی کارا برات میکردن،تحویل نگیرشون،شوهرت چی میگه؟بهش گفتی ناراحتی؟مناسبتا برات هدیه آوردن خانوادش؟
ادم ک محبت و احترام نبینه دیگه واسه چی می خواد بره
به نظر من کلا تصمیم به ازدواج گرفتن براساس قول و حمایت دیگران اشتباهه
وقتی میبینید خودتون و طرف مقابلتون از پس زندگی برنمیاید چرا ازدواج میکنید؟ اصلا ادم ها مگه ازدواج نمیکنن که مستقل بشن؟ پس این وابستگی ها به خانواده ها چیه؟!
بایدی وجود نداره
شما و همسرتون طفل نابالغ نیستین که نیاز به قیم و کفیل داشته باشید
هر ادمی حق داره به فکر خوش گذرونی خودش باشه، شما و همسرت هم الان یه خانواده‌ی مجزا هستین که خودتون باید نیازهاتون رو برطرف کنید نه اینکه چشم به خوش گذرونی دیگران داشته باشید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
