به خدا رگ خوابشو زدن یا جادوش کردن اصلا چیشد نمیدونم خودشم دیگه پاپس کشید ولی غمشو میبینم و حس میکنم از قبل درتلاش بود راضیشون کنه وبعد خواستگاری باهزار بهانه جدامون کردن
من هرچی گفتم هرچقدر حرف زدم گفت نمیشه راضی نمیشن نمیدونم دیگه باید چیکار کنم که بهش برسم من نمیتونم خومو با کسه دیگه ببینم الان 27 سالمه از 21 سالگی باهم بودیم کلی حرف از آینده کلی خاطره واقعا من مردم جدی همه قلبم حسم همه چیم تو وجودش جا گذاشتم